صفحه ٢٣٤

همان موجود بسيطي است كه هيچ كثرت و تعددي در آن راه ندارد. اين ذات عين صفات است. به تعبير ديگر، ذات از اين ديدگاه، همان وجود خارجي خداوند است.
اين در حالي است كه مقام ذات از ديدگاه عرفا يكي از مراتب و مقاماتي است كه آنان براي خداوند تصوير كرده اند و معتقدند كه تنها خداوند به اين مرتبه از ذات خويش علم دارد. البته افراد بنا بر مراتب معرفتي خود مي توانند ديگر مقامات خداوند و از جمله مقام اسما و صفات الهي را با علم حضوري بشناسند؛ گرچه اين علم حضوري، بالوجه خواهد بود؛ زيرا علم حضوري به كنه صفات الهي نيز محال است. البته از ديدگاه فلسفي، هيچ گونه مراتب و كثرتي براي خداوند متصور نيست و خداوند از همه جهت بسيط است؛ مراتبي كه عرفا براي خداوند تصوير كرده اند، تنها مفاهيمي ذهني اند. پس وقتي در جايي گفته مي شود كه شناخت ذات الهي محال است و در جاي ديگر سخن از امكان شناخت ذات خداوند مطرح مي شود، بايد به تعاريف ذات و اصطلاحات متفاوت آن در عرفان و فلسفه توجه كنيم. در واقع بايد بدانيم كه گزارة اول، منطبق بر اصطلاح عرفاني ذات است كه همان مرتبه و مقام غيب الغيوب است، و گزارة دوم منطبق بر اصطلاح فلسفي ذات است.

 مراتب علم حضوري به خداوند
پس از آنكه اثبات شد في الجمله انسان مي تواند علم حضوري به خداوند بيابد، اين مسئله مطرح مي شود كه اين علم حضوري بنا بر مراتب وجودي و مراتب كمال نفساني افراد، مراتب دارد و چنان نيست كه علم حضوري انبيا و اوليا به خداوند، در سطح علم حضوري افراد عادي باشد. براي روشن  شدن مرتبه داريِ علم حضوري به خداوند، و از باب تشبيه معقول به محسوس، مثالي حسي ارائه مي كنيم.
حواس پنج گانه عمومي ترين ابزار شناخت حصولي اند و برخي معتقدند كه شناخت حسي، به واقعيت نزديك تر است. يكي از اين شناخت ها با ديدن محقق مي شود؛ اما چنان