صفحه ٥٤

كنايه، استعاره، اشراب و تضمين و ساير صنايع ادبي كه در علوم فصاحت و بلاغت تبيين شده اند، در استعمالات راه مي يابند، برخي از علماي لغت كوشيده اند كه معاني گوناگون يك كلمه را به يك معنا ارجاع دهند كه در مواردي دچار تكلف شده اند؛ چه آنكه در بسياري موارد ارجاع چندين معناي يك واژه به معناي واحد، بسيار دشوار مي نمايد. ازجمله معاني گوناگون ولايت كه واژة ولايت به نحو اشتراك معنوي در آنها به  كار مي رود، به معناي قرب و اتصال و پيوستگي ارجاع داده مي شوند و لازمة قرب به چيزي، سرپرستي امور، نصرت و محبت خواهد بود. البته در كتاب هاي لغت فقط معاني گوناگون هر واژه احصا و معرفي مي شوند و به هيچ وجه كتاب لغت در صدد شناسايي معناي حقيقي از معناي مجازي يا شناساندن مشترك لفظي و مشترك معنوي نيست و شناخت اين امور به دانش هايي چون علم بلاغت و علم اصول مربوط مي شود.

 مفهوم ولايت الهي
براي روشن شدن مفهوم ولايت الهي، چنان كه پيش تر نيز گفته ايم، يادآور مي شويم كه برخي از واژگان فقط دربارة امور حسي و مادي كاربرد دارند و دربارة امور مجرد به كار نمي روند، اما برخي از واژگان هم در مورد امور محسوس به كار مي روند و هم در مورد مجردات، و كاربرد آنها در امور غيرمادي و مجرد پس از تجريد جنبه هاي حسي و توسعه اي است كه در معناي آنها صورت مي پذيرد. بر اين اساس اغلب مفاهيم غيرمادي ريشه در مفاهيم و معاني امور محسوس و مادي دارند كه پس از تجريد جنبه هاي حسي و مادي از مفاهيم مادي، به صورت اشتراك بر امور مجرد نيز تطبيق داده مي شوند. ازاين رو است که ما واژه اي را كه در مورد امري مادي و جسماني به كار مي بريم، در مورد خداوند كه مجرد است نيز به كار مي بريم. براي نمونه، ما خداوند را علي و عظيم مي خوانيم، درصورتي كه مفهوم ابتدايي عُلو به چيزي كه بالاي چيز ديگر قرار دارد