صفحه ٢٩٢

حضرت ابراهيمعليه السلام)  از جمله مظاهر تام و كامل عشق به خداوند بود. وقتي خداوند او را خليل و دوست خود قرار داد، برخي از فرشتگان به يكديگر گفتند: «خداوند كسي را كه از نطفه پديد آمده است؛ خليل و دوست خود قرار داد و به او ثروت عظيم بخشيد». خداوند به فرشتگان وحي كرد كه وارسته ترين فرشته را از ميان خود برگزينند. آنان  جبرئيل و  ميكائيل را برگزيدند و خداوند آن دو را به صورت انسان به زمين فرستاد. آن روز حضرت ابراهيم همه گوسفندان خود را جمع كرده بود؛ چه آنكه، حضرت ابراهيم چهار هزار چوپان داشت و چهار هزار سگ گله كه در گردن هريك از آنان قلاده اي زرين آويخته بود؛ گوسفندان آن حضرت به چهل هزار مي رسيد و شتران و گاوان فراواني داشت. آن دو فرشته در دو سوي گله هاي حضرت ابراهيم ايستادند و يكي از آن دو، با صدايي زيبا و بلند گفت: سبوح قدوس؛ ديگري گفت: رب الملائكة والروح. حضرت ابراهيم با شنيدن نام معشوق خود چنان به وجد آمد كه مدهوش شد و وقتي به خود آمد فرمود: اگر آنچه را گفتيد بازگوييد، نيمي از مالم را به شما مي بخشم. اين قضيه يك بار ديگر تكرار شد و سرانجام در مرتبة سوم گفت: اگر دوباره آن را بازگوييد ، مال و فرزندان و جسمم از آن شما باشد. اينجا بود كه فرشتگان به حكمت انتخاب خداوند پي  بردند.(190)
مرتبة نازل تر چنين حالتي در ارتباط با اولياي خدا تحقق مي يابد و بر اين اساس برخي چنان به اهل بيت(عليهم السلام) و از جمله به امام حسين(عليه السلام) عشق مي ورزند كه وقتي نام آن حضرت را مي شنوند، مانند كسي كه هديه اي بزرگ و بي مانندي به او داده اند، چنان خوش حال مي شوند كه در پوست خود نمي گنجند. اين ويژگي روح انسان است كه وقتي دل به كسي سپرد، حاضر است هستي خود را تقديم او كند و از شنيدن نام معشوقش سرمست مي شود؛ چه رسد به اينكه خودش او را ببيند و با او انس گيرد. در ادبيات ديني ما و به ويژه در دعاها و