صفحه ٢٤١

گوشه و كنار، كساني باشند كه تأثير بپذيرند و خداوند شايستگي و قدرت فهم آنها را به ايشان عنايت كند و درنتيجه، آنها به مطلوب و مقصود خود دست  يابند؛ چنان كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: رُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ اِليَ مَنْ هُوَ أفْقَهُ مِنْه؛(154) «بسا كسي حامل فقه است براي كسي كه او افقه و داناتر از اوست».
در آغاز مناجات، امام(عليه السلام) فرمودند كه بشر از معرفت تو ناتوان است. در توضيح اين سخن، گفتيم كه معرفتِ كنه ذات و صفات الهي محال است و هرچه بشر بكوشد، نمي تواند به آن مرتبه از معرفت دست يابد. زيرا بشر محدود است و معرفت كنه ذات و صفات خداوند به معناي احاطه بر خداوند است؛ حال آنكه احاطة محدود بر نامحدود و نامتناهي محال است و آن علم، تنها به خداوند اختصاص دارد. حتي اشرف مخلوقات، يعني رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نيز نمي تواند به مقام معرفت كنه خداوند راه يابد. با توجه به اينكه چنين معرفتي براي انسان محال و تحقق نايافتني است، امام(عليه السلام) آن را از خداوند درخواست نمي كنند و معترف اند كه تنها خداوند علم احاطي به ذات و صفات خود دارد.
البته اظهار ناتواني از درك معرفت كنه خداوند بدان  معنا نيست كه انسان به دنبال معرفت خداوند نرود و اگر مرتبة معرفت نامتناهي و نامحدود خدا براي ما حاصل نمي شود، نبايد از مراتب متناهي و محدود معرفت خداوند چشم بپوشيم. برعكس؛ بايد بكوشيم با ارتقاي ظرفيت خود، مراتب معرفت الهي را پشت  سر نهيم و به عالي ترين رتبة معرفت الهي كه براي بشر ممكن و ميسور است دست يابيم. اگر انسان به طور كلي در پي معرفت نرود و به معرفت ميسور دست نيابد، چه فرقي بين او و حيوان، و نيز چه فرقي بين مؤمن و كافر وجود دارد؟ پس در هر صورت ما بايد بكوشيم تا راهي براي معرفت خدا بجوييم و معرفت حصولي و حضوري خويش به خداوند را در حد ميسور افزايش دهيم.