صفحه ٢١٩

و هركه در آنهاست او را به پاكي مي ستايند، و هيچ  چيز نيست مگر آنكه همراه با ستايش تسبيح او مي گويد، ولي شما تسبيح آنها را درنمي يابيد. همانا او بردبار و آمرزگار است».
اين قبيل آيات بيانگر آن اند كه همة موجودات، چه موجوداتي كه ما آنها را عاقل مي شماريم و چه موجودات بي شعور و حتي جمادات، همه نوعي درك و شعور دارند و با درك و شعور خود به حمد و تسبيح خداوند مي پردازند. البته ما قادر نيستيم نحوة درك و شعور، و حمد و تسبيح آنها را بفهميم و درك كنيم؛ اما برخي مفسران كه از فهم و تفسير اين قبيل آيات درماندند، بر آن اند كه منظور از تسبيح و حمد موجودات، شهادت آن موجودات با اصل وجود خود و دلالت آنها با زبان حال بر وجود خداوند، و قدرت و خالقيت او و بر امكان و حدوث خود است.(140)البته اين توجيه با مضمون آن آيات، به ويژه تعبير «كل قد علم صلاته» سازگار نيست. چنين تعبيري نمي تواند تنها بيانگر آن باشد كه موجودات با اصل وجود خود شهادت بر وجود خداوند، قدرت، عظمت، حكمت و كمال مطلق او مي دهند؛ بلكه معنايي فراتر از آن را مي رساند. اگر ثابت شود كه هر معلولي علم حضوري به خداوند دارد، معناي آن آيات و روايات همسوي با آنها روشن مي شود و تسبيح و حمد آنها در پرتو علم آنها و شناختشان از خداوند توجيه مي يابد.
البته بايد اذعان كرد كه علم حضوري موجودات و از جمله علم حضوري انسان ها به خداوند از نظر شدت و ضعف يكسان نيستند و مراتبي گوناگون دارند. گاهي علم حضوري از شدت و قوّتِ کافي برخوردار است و آگاهانه تحقق مي يابد، و گاه ضعيف و كم رنگ است و به صورت ناآگاهانه و يا نيمه آگاهانه درمي آيد. گاه مرتبة اين علم حضوري به دليل عظمت وجودي و كمال شخص درك كننده به حدي مي رسد كه همة حقايق عالم هستي، مشهود آن انسان ره يافته به عالي ترين مراتب كمال و تعالي مي شود، و مي گويد اگر