صفحه ٢١٧

و هيئتي جديد به نام ساختمان پديد آورده است. او تنها واسطه و عامل پديدآوردن ساختمان از مواد پراكنده است و از اين نظر، فاعل اعدادي شناخته مي شود.
عامل و علت ايجادي، چيزي را كه نيست به وجود مي آورد و كار او تنها تركيب و چينش مواد نيست؛ بلكه او معلول را از كتم عدم به وجود مي آورد. علت ايجاديِ پديده ها خداوند است و از اين نظر خداوند به همة مخلوقات و پديده ها علم حضوري دارد. نفس انسان نيز علت ايجادي افعال و انفعالات خود است و از اين نظر نفس همان طور كه به خود علم حضوري دارد، به افعال و انفعالات خود نيز علم حضوري دارد. اراده و تصميمْ معلول نفس انسان اند و نفسْ علت ايجادي آنها به شمار مي آيد؛ نه آنكه عامل اعدادي آنها باشد؛ مانند عامل اعدادي بودن صنعت كار براي توليد صنعتي خود. وقتي انسان اراده مي كند و تصميم مي گيرد، آن تصميم و اراده بدون آنكه پيشينه اي داشته باشد، ناگهان توسط نفس به وجود مي آيد، و نفس آن تصميم و اراده را خلق مي كند.
همچنين وقتي ما چيزي را مشاهده مي كنيم، صورت ذهني آن در ذهن ما پديد مي آيد و نفس ما خالق آن صورت ذهني است. از اين نظر، نفس به صور ذهنيِ نقش يافته در آن، علم حضوري دارد. معلول، قائم به علت ايجادي خود است و وجود مستقل از علت خود ندارد. فعل علت براي معلول حضور دارد و ممكن نيست آن علت از بين برود و معلول باقي بماند. ممكن نيست انسان از بين برود و يا توجهش از اراده و صور ذهن خود منصرف شود و اراده، تصميم و صور ذهني او باقي بمانند. تا وقتي انسان از اراده و تصميم و صور ذهني خود غافل نشده، آنها وجود دارند. پس آنها در ايجاد و بقا نيازمند علت ايجادي خود هستند. همچنين پديده ها و مخلوقات، قائم به علت ايجادي خود (خداوند) هستند و براي خداوند حاضرند و خداوند به آنها علم حضوري دارد. علاوه بر آنكه حدوث و ايجاد آنها به  وسيلة خداوند انجام پذيرفته، بقاي آنها نيز لحظه به لحظه به  وسيلة خداوند افاضه مي شود و وجود مستمر آنها قائم به اراده و مشيت الهي است.