صفحه ٣٠٧

بهشت برخي از حوريان از بهشتيان نزد خداوند شكايت مي كنند و مي گويند: «خدايا؛ تو ما را براي اين مؤمن بهشتي آفريدي؛ اما او هيچ توجهي به ما ندارد». چون آن بهشتيان چنان سرمست تجليات الهي مي شوند و از آنها لذت مي برند كه در آن حال حتي حاضر نمي شوند به حوريان بهشتي نيز نگاه كنند؛ چه  رسد به اينكه در فكر كام جويي از آنها باشند. اگر همة زيبايي هاي زنان عالم در يك زن گرد آيد، او در جمال و زيبايي به  پاي يك حوري نمي رسد؛ آن وقت در بهشت كسي كه سرمست توجه به خدا و تجليات اوست، به چنين حوري دل ربايي، كه سرآمد جمال و زيبايي است، اعتنا نمي كند؛ چون او به لذت فراتري كه لذت انس با خداست دست يافته است؛ لذتي كه كام جويي از حوري در برابر آن بي مقدار است و براي او بسيار دشوار است كه از آن لذت متعالي صرف نظر كند و به لذت بردن از حوريان بهشتي سرگرم شود. كسي كه روحش از دل بستگي هاي مادي برهد، در لطافت و صفا و تعالي به مرحله اي مي رسد كه پي جويي هر لذتي را، جز لذت ياد خدا، براي خود خسران و گناه مي داند و از آن استغفار مي کند. چنين شخصي معناي سخن امام سجادأَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ لِذَّةٍ بِغَيْرِ ذِكْرِكَ.
استفادة ديگري كه از اين جمله مي شود اين است كه وقتي رابطة محبت و مودت بين دو شخص برقرار شود، محبت و عشق ايجاب مي كند كه تمام توجه عاشق به محبوب باشد؛ پس اگر به شخص ديگري نيز توجه داشته باشد، در حق معشوق و محبوب خود جفا كرده است. توقع و انتظار محبوب نيز اين است كه عاشق، تنها به او عشق بورزد. اگر توجه عاشق به غير محبوب خود نيز جلب شود، او دلش را كاملاً وقف معشوق خود نكرده است. كسي كه به غيرخداوند نيز محبت داشته باشد و درنتيجه از كاري به جز ذكر و ياد خدا نيز لذت ببرد، در حق خداوند خيانت كرده و در محبتش به خداوند موحد نيست. موحد بايد دلش را به محبوب حقيقي اختصاص دهد و به غيرخداوند توجهي نداشته باشد؛ به جز در مواردي كه خداوند فرمان داده است و مواردي كه وظيفه  ايجاب مي كند كه به