هر قبيله براي رئيس قبيله خود احترامي ويژه قايل بود و گاهي پس از مرگ رئيس قبيله، نمادي از او ميساختند و براي احترام به او، آن را در جايي نگهداري ميکردند. بهتدريج اين نماد به بت تبديل شد و براي آن، آداب و مناسکي مرسوم گشت. بعدها اين آداب و مناسک بهصورت يک مجموعه و يک دين درآمد. بنابراين نخست اديان فراواني رواج داشتهاند و هر قبيله براي خود دين و آييني داشته است. بعدها که تمدن بشر پيشرفت کرد، انسانها كوشيدند که در امور ديني باهم متحد و در هم ادغام شوند؛ همانگونه که در امور سياسي و اجتماعي تلاش کردند به هم نزديک شوند و شهرکها تبديل به شهري بزرگ شدند و شهرها بهصورت يک کشور درآمدند. گاه نيز ديده ميشود حتي چند کشور باهم متحد شده، مجموعهاي واحد را تشکيل ميدهند؛ مانند اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي، يا مجموعة ايالات متحد امريکاي شمالي که در آن بيش از پنجاه ايالت باهم متحد شدهاند. شايد بعدها کشورهاي بيشتري متحد شوند و اصلاً يک حکومت جهاني واحد تشکيل شود. بنابراين سير دين از کثرت به وحدت است!
اين يک نوع تفسير از پيدايش دين است که سير اديان را از کثرت به وحدت ميداند.
ب) تفسير الهي از کثرت اديان
راه ديگر براي فهم حقيقت سير تشكيل دين، رجوع به منابع اسلامي، وحي و قرآن است. بايد ديد قرآن در اين زمينه چه ميفرمايد. قرآن تقريباً عکس حرف جامعهشناسان را بيان ميكند. بر اساس آموزههاي قرآن، نسل انسان از آدم و حوا خلق شدهاند و حضرت آدم پيامبر و خداپرست بوده است. طبيعي است که وقتي اين پيامبر