کسي را بسيار دوست داشته باشيد، عکس او را نيز دوست خواهيد داشت. بااينکه آن عکس، تکهکاغذي بيش نيست، باز آن را دوست داريد؛ زيرا اين عکس دوست را نمايش ميدهد. تا ماداميکه او را دوست داريد، اين عکس و هرآنچه را نيز به او منتسب است دوست داريد. ما در و ديوار حرم حضرت معصومه(عليها السلام) را ميبوسيم، چون اين اشيا به محبوب ما انتساب دارند و ازاينجهت براي ما مطلوب و دوستداشتني هستند. اين خاصيت محبت است:
امُّر علي الديار ديار ليلي ومـا حب الديـار شغفن قلبـي
اُقبِّل ذا الجدار وذا الجدارا ولکن حب من سکن الديارا
اين شعر از زبان مجنون نقل شده است. ميگويد بر ديار ليلي ميگذرم، و بر ديوارهاي آن دیار بوسه ميزنم؛ اما دوستيِ آن ديار نيست که قلبم را شيفتة خود ساخته، بلکه دوستيِ ساکن آن ديار چنينم کرده است.
هنگامي که چيزي به خاطر انتساب به محبوب، دوستداشتني ميشود، دوست داشتنِ آن را محبت بالتبع (محبتي که از محبت ديگري سرچشمه گرفته است) گوييم.
2. تبیین هدف آفرینش
با توجه به نکاتی که گذشت، میتوان گفت آنچه براي خدا اصالتاً ارزش دارد، ذات خود اوست. هيچچيز به اندازة خدا دوستداشتني نيست. او همة کمالات را به شديدترين و کاملترين صورت داراست و هرکس هم هر کمالي دارد، از او دارد. پس دوستداشتنيترين محبوب، ذات خداست. خدا اصالتاً خودش را دوست دارد؛ ازاينرو آثار خود را نيز بالتبع دوست دارد و هر چيزي که بيشتر بتواند خدا را نشان دهد، براي او مطلوبتر است.