3. نحوه پيدايش تحريفات
درخور توجه است بدانيم که تحريفات از آغاز بدين شکلي که ما امروز شاهدشان هستيم نبودهاند. براي مثال امروز اعتقاد به تثليث و سهخدايي (پدر، پسر و روحالقدس) از ارکان دين مسيحيت است؛ اما اين مسئله از روز نخست در مسيحيت مطرح نبوده و يکباره هم پديد نيامده است، بلکه ابتدا در ميان پيروان دين يهود و سپس در ميان نصارا عدهاي تعبيراتي مجازگونه به کار برده، ميگفتند ما فرزندان خدا و دوستان او هستيم. قرآن به اين سخن ايشان اشاره کرده، ميفرمايد: وَقَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَى نَحْنُ أَبْنَاءُ اللّهِ وَأَحِبَّاؤُه؛(295) «و يهود و نصارا گفتند ما فرزندان خدا و دوستان او هستيم».
اين تعبير، در ابتدا تعبيري تشريفاتي و مجازي بود. يهوديان هنگامي که مشاهده کردند عُزير پس از گذشت صد سال از مرگش دوباره زنده شد، وي را پسر خدا خواندند (وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيرٌ ابْنُ اللّه)،(296) و مسيحيان که به چنين انحرافي نزديکتر بودند (چراکه حضرت مسيح پدر جسماني نداشت)، مسيح را پسر خدا معرفي کردند. بهتدريج اين مجازگوييها جنبة حقيقي و جدي به خود گرفت و تبديل به رکن دين مسيحيت شد؛ بهگونهايکه اگر امروز کسي تثليث را قبول نداشته باشد، اساساً او را مسيحي نميدانند. اين در حالي است که پيش از اين، فرقههايي در مسيحيت بودهاند که به نوعي ثنويت قايل بوده و تثليث را مطرح نميکردهاند. برخي حضرت مريم و حضرت مسيح(عليهما السلام) را پرستش ميکردند (وَقَالَ اللّهُ لاَ تَتَّخِذُواْ إِلـهَينِ اثْنَين؛
رساترین دادخواهی و روشنگری ج1
بخش دوم/فصل سوم: اصالت توحيد و عرضي بودن شرک در دوران حیات بشر