صفحه ١٩٩

داد، و پرندگان را صدا کرد. هر پرنده‌اي که ابراهيم(عليه السلام) فرايش مي‌خواند، اجزايش از مخلوط جدا مي‌شد و در پيش چشم او به هم مي‌پيوست و به‌صورت پرندة اولي درمي‌آمد. درواقع صدا زدن ابراهيم(عليه السلام) و جمع کردن اجزاي آن مرغان، احياي الهي به ‌دست او بود و خداي سبحان با زنده ‌کردن پرندگان به ‌دست خود ابراهيم(عليه السلام) آنچه را امکان داشت به او نشان داد.
خداوند سبحان تا اين اندازه ممکن است به برخي از اولياي خود حقيقت افعال خويش را نشان دهد. به يك معنا معجزات انبياي الهي درواقع فعل خداوند بوده‌اند که به ‌دست آنها اجرا مي‌شده است و ايشان حقيقت فعل خداوند را مي‌يافته‌اند؛ اما ديگران در شرايط عادي نمي‌توانند حقيقت فعل خدا را درک کنند، و نمي‌توانند بفهمند خدا چگونه خلق مي‌کند، چگونه مي‌ميراند و... . ما تنها با مفاهيمي به اين افعال الهي اشاره مي‌کنيم. براي نمونه مي‌گوييم: «او زنده مي‌کند» و اين مفاهيم را مي‌فهميم. اين مفاهيم از قبيل معقولات ثاني‌اند که براي حقايق خارجي جنبة نمادين دارند.

2. آفرينش بدون ماده
حضرت زهرا(عليها السلام) دربارة آفرينش الهي مي‌فرمايند: ابْتَدَعَ الأَشْياءَ لاَ مِنْ شَي‏ءٍ كَانَ قَبْلَهَا؛ «خداوند اشيا را ابداع کرد، نه اينكه آنها را از چيزي که قبل از آنها وجود داشته بيافريند». خداي قادر براي خلق اشياي عالم به چيزي نياز ندارد که قبلاً باشد و از آن، اشيا را بيافريند؛ زيرا غيرخدا همه مخلوق خدا هستند و هر ماده‌اي که فرض شود، آن نيز مخلوق خداست. اگر اين مجموعه براي پيدايش، به ماده‌اي ديگر نيازمند باشد، پرسش را دربارة آن ماده تکرار مي‌کنيم که آيا آن ماده نيز به ماده‌اي پيش از خود