بنابراین، مسئلهای که مناسب است در اینجا بررسی شود، این است که آيا انسان بايد به مرگ و انتقال از اين عالم علاقهمند باشد و دائماً آن را بخواهد؟ يا بايد زندگي دنيا را دستکم بهعنوان نعمتي الهي دوست داشته باشد و طبعاً از مرگ کراهت داشته باشد؟ یا اینکه پاسخ این مسئله نسبت به اشخاصِ مختلف فرق میکند؟ اگر پاسخ برای اشخاص مختلف فرق میکند، دلیل این تفاوت چیست؟
در کلمات گوهربار اهلبيت(عليهم السلام) ازيکطرف به مواردي برميخوريم که به علاقة شدید حضراتشان به لقاي الهي دلالت دارد که لازمة آن مرتبة لقا، رفتن از اين عالم است.(349) از سوي ديگر، گاهي در دعاهای منقول از ایشان، دعا برای طول عمر به چشم میخورد.(350) در نگاه سطحي و ابتدايي، جمع بین اين علاقه و این دعا قدری مشکل به نظر ميآيد. برای روشن شدن این مسئله، ذکر چند نکته لازم مینماید.
الف) راز تمنای مرگ کردنِ اولیای خدا
ممکن است گمان شود دعای حضرت زهرا(عليها السلام) آن هنگام که از خداوند وفات