حسینبنعلیبنأبیطالب(عليهما السلام) شمشيري را که با آن پدرم را به شهادت رساند، نزد من به امانت ميگذاشت، آن را به او برميگرداندم!
ازاینرو، کسی که امانتی را میپذیرد، موظف است آن را به اهلش بازگرداند و اگر توان وفای به این عهد را در خود نمیبیند، نباید از ابتدا چنین تعهدی را بپذیرد؛ چراکه قوامِ تمامِ منافع و مصالحی که بر زندگیِ اجتماعی مترتب میگردد، به وفای عهد است. اگر انسانها به تعهداتي که میسپارند عمل نکنند، پاية زندگيِ اجتماعي را متزلزل کرده، در آينده پیامدهای سوء آن دامنگیر خود آنها خواهد شد و بدینترتیب، همة آن منافع و مصالح از دست خواهد رفت و زندگیِ اجتماعی نابود خواهد شد. چنین معارفی از عامترین ارزشها محسوب ميشود که شرط درک آنها و متعهد بودن بدانها، دینداری، مسلمانی، تقوا، سن و نظاير اينها نیست، بلکه هر انسان عاقلی فقط با بهرهگیری از عقل ميتواند آنها را بفهمد.
د) تعهد الهی
آنچه تاکنون دربارة آن سخن گفتیم، قراردادها و تعهدهایی بود که افراد در جامعة انسانی با یکدیگر منعقد مینمایند، اما گاه رابطة قرارداد متقابل از رابطة انسانها با يکديگر فراتر رفته، شامل رابطة انسان با خدا هم ميشود. مفاهيمي که در اخلاق، حقوق و غيره استعمال میشود، نخست در بين خود انسانها شکل ميگيرد، اما در ادامه، ویژگیهای انسانیِ صِرف از آن جدا میشود و دامنة آن توسعه داده شده، نسبت به خداي متعال و اولياي خدا يا فرشتگان نيز به کار ميرود. بهعنوان مثال، خداي متعال در قرآن کریم ميفرمايد: