صفحه ٢٠٣

دوم خداست که با افعال خويش تغييراتي در آن ماده ايجاد مي‌کند؛
سوم اشيايي‌اند که از تغييرات ايجادشده توسط خداوند در آن ماده پديد مي‌آيند.
سخن حضرت در مقام نفي اين توهم و اثبات بي‌نيازي خداوند از ماده است و اينکه خداوند، کل عالم را تنها با ارادة خويش آفريده است.

3. آفرينش بدون الگو
ويژگي ديگري که صديقة طاهره(عليها السلام) براي افعال الهي بيان مي‌فرمايند اين است که افعال الهي بر اساس الگويي پديد نيامده است که از ديگري گرفته شده باشد: وَأَنْشَأَهَا بِلاَ احْتِذَاءِ أَمْثِلَةٍ امْتَثَلَهَا، كَوَّنَهَا بِقُدْرَتِه؛ «و اشيا را بدون الگوگيري از مثال‌هايي که آنها را سرمشق خويش قرار دهد انشا کرد. او عالم را با قدرتش هستي بخشيد».
ما انسان‌ها عملاً نمي‌توانيم بدون الگو و نمونه، اثري را پديد آوريم. براي اين منظور، بايد نخست الگويي را برگزينيم و اثر خويش را بر اساس آن پديد آوريم. اين الگو گاه عيناً وجود دارد و راهنماي ما در آفرينشِ اثري خاص مي‌شود و گاه عيناً وجود ندارد، بلکه تنها اجزاي آن موجود است. براي نمونه کسي که قصدِ به تصوير کشيدن اسبي ‌بال‌دار را دارد، گرچه خود اسب بال‌دار عيناً در عالم خارج وجود ندارد و نمي‌تواند الگوي او قرار گيرد، اجزاي آن يعني اسب و بال در عالم وجود دارند و او در ذهن خويش اين دو را باهم ترکيب کرده، اسب بال‌دار را مي‌سازد. حتي نقاش‌هايي که تابلوهاي بي‌مانند مي‌آفرينند، يا همة اثر خويش را و يا اجزايش را از گوشه‌اي از عالم الگو گرفته‌اند. در هنرهاي مدرن، آثاري از اهميت بيشتر برخوردارند که اصلاً هيچ شبيهي نداشته باشند و فهم ارتباط اجزاي آنها به‌سادگي ممکن نباشد؛ اما حقيقت اين