الف) تفسير مادي از کثرت اديان
دربارة چگونگي پيدايش اديان مختلف، دو نظرية اصلي مطرح است كه نخستين آنها، نظرية جامعهشناسان است. مؤسسان اين علم اغلب گرايشهاي ماديگرايانه داشتهاند و هنوز هم بيشتر جامعهشناسان داراي همين گرايشها هستند. آگوست کنت(287) مؤسس علم جامعهشناسي نوين معتقد است كه دوران زندگي بشر به سه دوره تقسيم ميشود:
دورة نخست، دورة اساطير، سحر، جادو و دين بوده است که كنت آن را دورة رباني مينامد. در اين دوره بشر هنوز از علم بهرة چنداني نداشته و نميتوانسته پيدايش پديدههايي چون سيل، زلزله، خسوف و کسوف را تفسير کند. ازاينرو پيدايش اين پديدهها را به عوامل ماوراي مادي، همچون خدايان دريا نسبت ميداده است. خود اين دوره به سه مرحله تقسيم ميشود: 1. مرحلة روحباوری که انسان براي همة اشيا قايل به روحي بوده و رفتارهاي آنها را به آن روح نسبت ميداده است؛ 2. مرحلة قايل شدن به ارباب انواع، که در اين مرحله انسانها براي هر دسته از موجودات ربالنوعي در نظر ميگرفتهاند که داراي حيات است؛ 3. مرحلة اعتقاد به خدايي که برخوردار از حياتي حقيقي و مؤثر در پديدههاست؛
دورة دوم، دورة آشنايي با فلسفه است. فيلسوفان پديدههاي جهان را بهجاي اينکه به ارادة خدا يا خدايان نسبت دهند، بهصورتهاي نوعي نسبت ميدادند. در اين دوره بهتدريج بهجاي مفاهيمي چون خواست يا ناخواست خدا، از مفاهيمي همچون جوهر و عرض، و علت و معلول استفاده ميشد. گرچه فيلسوفان از مفاهيم نامحسوس استفاده ميکردند، از مفاهيمي همچون خواستِ خدا فاصله گرفتند؛
رساترین دادخواهی و روشنگری ج1
بخش دوم/فصل سوم: اصالت توحيد و عرضي بودن شرک در دوران حیات بشر