مشيت خدا، در همة مخلوقات هست؛ خواه قديم باشند، خواه حادث و خواه مجرد باشند و خواه مادي. وجود هر مخلوقي وابسته به ارادة خدا و به يک معنا تجسم ارادة خداست.
بنا بر آنچه گفته شد، مقصود از سخن حضرت زهرا(عليها السلام) در فراز ابْتَدَعَ الأَشْياءَ لاَ مِنْ شَيءٍ كَانَ قَبْلَهَا،... وَذَرَأَهَا بِمَشِيَّتِه میتواند اشاره به این دو نکته باشد:
اول اينکه آفرينش مجموع عالم از مادة قبلي نيست و وجود آن ابداعي است، و ابْتَدَعَ الأَشْياء بدينمعناست که خلقها علي نحو الابداع؛ «اشيا را بهصورت ابداعي خلق کرد»؛
دوم اينکه خدا بههيچوجه دستبسته نيست و هميشه با مشيت خود خلق ميکند، و هرچه را خلق کند وابسته به مشيت اوست؛ خواه عمر آن مخلوق کوتاه باشد و خواه بينهايت، مانند عمر مؤمنان در بهشت. بهفرض اگر مخلوقي هم باشد که ازلي بوده، ابتداي وجودش بينهايت باشد، باز وجودش به معناي دستبسته بودن خداوند نيست، بلکه نشان از آن دارد که خداوند خواسته است که او بي آغاز زماني باشد. البته وجود چنين مخلوقي بايد با دليل عقلي يا شرعي اثبات شود. اگر دليلي از عقل يا شرع بر وجود چنين مخلوقي يافتيم، آن را ميپذيريم؛ وگرنه ميگوييم: نردّ علمَه الي اهله.
6. وابستگي امور تشريعي به مشيت الهي
اصرار عجيب قرآن مجيد بر توصيف وابستگي همهچيز به مشيت الهي، تنها به امور تکويني از قبيل وسعت و تنگي روزي و طول عمر محدود نميشود؛ بلکه دامنة آن امور تشريعي را نيز دربرميگيرد. قرآن به ما ميآموزد که هم اصل تشريعات و هم عمل به تشريعات، بايد به اذن و مشيت الهي باشند. هنگامي که کساني از پيش خود چيزي را