اين گزارهها سلسلهای از آرای محمودهاند که مبتني بر سلسلهای از واقعيات هستند و آن واقعیات، باطن اين ارزشها را تشکيل ميدهند. بهعبارتدیگر، کمال و سعادت برای انسان ارزشمند است و صفات و رفتارهای اختیاری او به نسبتِ تأثیری که در تحصیل کمال و سعادت وی دارند، ارزشمند خواهند بود و عقل با مقایسة این صفات و رفتارها با پیامدهای آنها، به انجام یا عدم انجام آنها حکم میکند. این حقیقت به اصطلاح فقهي اینگونه بیان میشود که احکام، تابع مصالح و مفاسد هستند.
ج) وفاي به عهد؛ عامترين ارزش
از ارزشهای معروف در حیات اجتماعیِ انسان، لزوم پایبندی به تعهد است؛ تا آنجا که رکن تشکيل زندگيِ اجتماعي و مدني يا تحقق تمدن، پایبندی به تعهداتي است که افراد اجتماع نسبت به یکديگر دارند. افراد اجتماع بر اساس قراردادهايي با یکدیگر تعامل میکنند که اين قراردادها گاه لفظي، گاه کتبي و گاه نانوشته است. اما به ذوق عقلايي، همة عقلا ميدانند که براي دوام زندگيِ اجتماعي بايد برطبق آنها عمل نمایند. افراد اجتماع، مثلاً در یک روستای چندخانواری، گرچه نیازهای متعددی دارند، سعی میکنند با تعاملاتی که با یکدیگر دارند، آنها را برطرف کنند. کسی که جنسی را میفروشد، به آنچه در مقابل، دریافت میکند، نیازمند است و کسی که آن جنس را میخرد، به آن جنس نیاز دارد. بنابراین، هنگامی که عدهای براي رفع نیازهای خود به تبادل اجناس اقدام مينمایند، بايد براي تعهدی که میسپارند، ارزش قايل بوده، بدان وفا کنند. اگر بنا باشد که هرکدام در صدد فريب ديگري بوده، سعی در تضییع حق دیگری کند، زندگيِ اجتماعي دوامي پيدا نخواهد کرد. زندگیِ اجتماعی نیازمند اعتماد