حکمت، موعظه و جدال اَحسن؛ ابزارهاي تعليمي
در آن اوضاعِ دشوار که رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در مقام هدايت مردم بودند، يگانه سلاح کارآمد، بيان حقايق بود. پيغمبر براي استفاده از اين سلاح از سه روش استفاده ميکنند. قرآن به او دستور ميدهد: ادْعُ إلَِى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِي أَحْسَن؛(330) «با حكمت و اندرز نيكو، به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشى كه نيكوتر است، جدال کن».
خداي متعال ابتدا به رسول گرامي اسلام(صلى الله عليه وآله) سفارش ميکند که با دليل محکم سخن بگو، تا مردم نتوانند بهآساني سخن تو را انکار کنند. اما اين روش، بهتنهايي براي تربيت مردم کافي نيست؛ زيرا اولاً همة مردم قدرت تشخيص دليل صحيح و ناصحيح را ندارند و ثانياً، ممکن است ذهنشان حقيقت را درک کند، اما دل آنها پذيراي آن نباشد. بنابراين، بايد کاري کرد که انگيزههاي مردم براي پذيرفتن حق تحريک شود. اين مهم بهوسيلة موعظه تأمين ميشود. موعظه، احساسات و عواطف را تحريک و در شخص، انگيزه ايجاد ميکند، تا به آنچه که ميداند عمل کند، يا در صدد فهم حقيقت برآيد. سروکار موعظه با دل است و سروکار استدلال، با ذهن و عقل. اما با موعظه نيز کار تمام نميشود. ممکن است در مقابل دلايل محکم، شبهاتي مطرح شود که پذيرش دليل را سخت کند. اين امر، حقيقتي است که امروزه جوانان ما بسيار به آن مبتلا هستند. دشمنان فهميدهاند که اسلام، يگانه مانع پيشرفت و تسلطِ ظالمانة آنها بر عالم است و امروزه، نماد اسلام ولايت فقيه است. ازاينرو، ميخواهند به هر طريقي اين مانع را از بين ببرند. اما با اين مشکل چگونه بايد برخورد کرد؟ براي مبارزه با اين
رساترین دادخواهی و روشنگری ج1
بخش دوم/فصل چهارم: رسالتهاي پيامبر