صفحه ١٦٩

گويا مقصود حضرت، اشاره به مقام توحيدي خويش و اهل‌بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام) است و از ما مي‌خواهند که خود را آزموده، ببينيم تا چه اندازه از توحيد بهره‌منديم. ازآنجاکه توحيد ما اغلب با شرک آميخته است، ايشان تأکيد مي‌کنند که من شهادت مي‌دهم به وحدانيت خدا؛ اما وحدانيت خداوند باطن و تأويلي دارد و آن خالص شدن از شائبه‌ها و آلودگي‌هاي شرک در اعتقاد و عمل است.

ب) معرفت قلبي و عقلي توحید
ويژگي دومي که صديقة کبري(عليها السلام) براي توحيد برمي‌شمارند، اين است که خداوند سبحان وصول به حقيقت توحید را به دل‌هاي انسان‌ها نسبت داده است. همچنين ويژگي سوم توحيد در بيان فاطمة زهرا(عليها السلام) توصيفي از شناخت عقلي توحيد است که در ذهن و فکر انسان تحقق مي‌يابد و حضرت در اين باره مي‌فرمايند خداي سبحان شناخت تعقلي توحيد را براي ذهن انسان، نوراني و روشن قرار داده است. براي تبيين اين دو جملة اخير و تفاوت آنها دو مقدمه را بيان مي‌کنيم.

اول. علم حضوري و علم حصولي
گاهي انسان احساسي را در وجود خود مي‌يابد که درحقيقت اين درک همان وجود احساس در روح و روان انسان است و چنين نيست که نخست احساسي در ما پديد آيد و سپس آن را درک کنيم. براي نمونه هنگامي که در وجود خود گرسنگي را احساس مي‌کنيم، درواقع درک ما نسبت به گرسنگي همان احساس گرسنگي است و اين حالتي که در ما پديد مي‌‌آيد، حالتي ادراکي است و ما اين حقيقت را در درون خود وجدان