ازآنجاکه گام برداشتن برخلاف فضای حاکم بر جامعه و انجام کاری که مورد پسند اجتماع نیست، ارادهای ممتاز میطلبد، گفته میشود افراد جامعه از فرهنگ حاکم بر جامعه متأثر هستند و بهطور طبيعي، حالات روانيِ آنها نيز از دستگاه ارزشيِ حاکم بر جامعه متأثر است. ازآنجاکه فضای حاکم بر جامعة ما بهگونهاي شده است که امربهمعروف و نهيازمنکر را نمیپسندد، شاهد مهجوریت و غربت این فریضه گشتهایم.
د) تأثير تعفنِ فرهنگِ غرب
اکنون ممکن است این پرسش به ذهن آید که چرا چنین فضای نامطلوبی بر جامعة ما حاکم شده و چگونه دستگاه ارزشيِ جامعة ما چنین چرخشی کرده است که امربهمعروف و نهيازمنکر در فضای عمومیِ جامعة ما خوشایند نیست؟ پاسخ اجمالی این است که فرهنگ ما تحت تأثير فرهنگ الحاديِ غرب واقع شده است و این تأثر، حاصل تهاجم تدریجیِ این فرهنگِ الحادی به همة جهان است. ازاینرو، نمیتوان گفت فرهنگ ما فرهنگ اسلاميِ خالص است، بلکه فقط اندکي از عناصر فرهنگ اسلامی در آن یافت میشود. بسیاری از عناصر فرهنگیِ حاکم بر جامعة ما سوغاتیِ فرهنگ غرب است. امروزه در مغربزمين، همة ارزشهایی که ما جزو بدیهیات میدانیم، زير سؤال رفته است و مکاتبي در فلسفة اخلاق و ارزشها مطرح شدهاند که شنیدن نظريات آنها انسان را در حیرت فرومیبرد. برای آشنایی با ریشههای برخی از تغییرات فرهنگیِ جامعة خویش، اجمالاً به برخی از این مکاتب و دیدگاه آنها اشاره میکنیم.