صفحه ١٠٨

نعمت شمرده مي‌شود؛ اما اگر موجب ضرر و نقص يا موجب از بين رفتن آن موجود شود، ديگر براي او نعمت به‌شمار نمي‌آيد.

الف) حيات؛ بزرگ‌ترين نعمت الهي
در تحليلي دقيق و عقلي مي‌توان گفت وقتي کمالات وجود براي ما مطلوب است، خود وجود به‌طريق‌اولي مطلوب خواهد بود و بدين خاطر است که هر موجود زنده‌اي مي‌کوشد تاآنجاکه ممکن است حيات خويش را حفظ كند و زنده بماند. چنين تلاشي حتي در کوچک‌ترين حشرات نيز ديده مي‌شود. آنها نيز در تلاش‌اند تا حياتشان لحظات بيشتري ادامه يابد. علت اين تلاش عمومي، اين است که مطلوب‌ترين امر براي موجودات، حيات است. پس همان‌گونه که کمالات وجود براي انسان مطلوب و نعمت‌اند، اصل وجود نيز براي او نعمت خواهد بود. در چنين مواردي که براي فهم عميق مطلب به تحليل عقلي نيازمنديم و لغت، ترکيبات لفظي و متفاهمات عرفي نمي‌تواند حق مطلب را ادا کند، بايد با نوعي مسامحه و تصرف، لفظ را چنان به كار بريم که به نحوي معنا را منتقل كند؛ وگرنه حقيقت مطلب بسيار بالاتر از اين است که در اين الفاظ بگنجد. براي نمونه هنگامي که مي‌گوييم: خدا به ما وجود مي‌دهد، مي‌توان پرسيد: ما چه هستيم که خدا به ما وجود مي‌دهد؟ اين «ما» چيست که خدا به آن وجود مي‌دهد؟ حقيقت اين است که پيش از آنکه خداوند به ما وجود عنايت کند، ما چيزي نيستيم. اين «ما» و «وجود» تنها در تحليل عقلي از هم جدا مي‌شوند، وگرنه ما چيزي جز همان وجود ما نيست. شايد تفکيک بين ماهيت و وجود از همين‌ جا سرچشمه مي‌گيرد. در خود قرآن کريم نيز از اين سنخ تعبيرات يافت مي‌شود. خداوند در