سورة يس ميفرمايد: إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون؛(90) «جز این نیست که فرمان او چنين است که هرگاه چيزي را اراده کند، تنها به آن ميگويد: موجود باش! آن نيز بيدرنگ موجود ميشود».
در اين گفتوگو مخاطب کيست؟ خداوند به چه کسي يا به چه چيزي ميگويد: «باش؟!» حقيقت اين است که پيش از فرمان الهي، چيزي نيست که به آن فرمان «باش» داده شود. اين تحليلي است که در مقام تفهيمِ وابستگي همهچيز به ارادة الهي، چارهاي از آن نيست. هنگامي که بخواهيم اين حقيقت را بيان کنيم که خداوند بر خلق هر چيزي تواناست، بهناچار ـ بااينکه پيش از خلق، چيزي وجود ندارد ـ بايد ماهيت و تصويري ذهني براي او فرض کنيم. اين تصويرسازي به خاطر فراهم کردن زمينة فهم براي ذهن انسان است. موضوع تفکيک بين وجود و ماهيت و امور مشابه آن از همين قبيلاند. بدين جهت است که از ماهيت و وجود، يکي را اعتباري و ديگري را حقيقي ميدانيم.(91)
چنانکه گفته شد اگر کمالاتي چون عمرِ طولانيتر، قدرت بيشتر و علم افزونتر نعمتاند، بيشك خود حيات نيز نعمت، بلکه بزرگترين نعمت است. خداوند به هرچه و هرکه وجود و حيات بخشيده، درحقيقت بزرگترين نعمت را به او عنايت فرموده است. بنابراين «هستي» نعمتي است که بيش از هر چيز شکر ميطلبد؛ زيرا همة آنچه داريم، فرع اين وجود است. اگر ديگر کمالات براي ما مطلوباند، بدين جهت است که کاملکنندة هستي مايند. خالق تواناي ما لحظهبهلحظه به ما حيات ميدهد و هريک از اين لحظات، نعمت است. اگر يکي از اين لحظات را از ما امساک کند، ديگر وجودي
رساترین دادخواهی و روشنگری ج1
بخش اول/فصل اول: حمد، شکر و ثنای الهی در کلام فاطمه(س)