ميرسد و اجراي احکام اجتماعيِ دين، نيازمند مسئول و مجري است. مسئلة اجراي احکام، نسبت به مسئلة ابلاغ احکام، مسئلة جديدي است. لذا بعد از تشکيل جامعة اسلامي و قبول رهبريِ وليِّ امرِ مسلمين، اگر کساني بخواهند عليه حکومت اسلامي کودتا کنند، بايد با قوة قهريه در مقابل آنها ايستاد؛ همانگونه که اميرالمؤمنين(عليه السلام) در جنگ جمل، صِفين و نهروان به اين مهم اقدام کردند. در مقام اجراي احکام کيفري اسلام، اگر کسي دزدي کرد، بايد دستش را قطع کنند و در اينجا، ديگر جاي اين نيست که به دزد بگويند: بيا برايت کلاس بگذاريم و کار فرهنگي کنيم! يکي از وظايف دولت اسلامي حفظ ارزشهاي اسلامي است. بايد ظاهر جامعة اسلامي ظاهري خداپسندانه باشد و عوامل فساد اخلاقي و جنسي سرکوب شوند. بله، اگر کسي محرمانه و در محيط خصوصيِ خويش گناهي مرتکب شد، کار او اصلاً مصداق مسئلة اجتماعي نيست و کسي به او متعرض نميشود.
حاصل آنکه صديقة طاهره(عليها السلام)، در فراز اخير، پس از توصيف ناهنجاريهاي ديني در زمانة بعثت، به تشريح وظايفي ميپردازند که خداوند در آن شرايط بر دوش پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) نهاد. لذا ميفرمايند:
فَأَنَارَ اللَّهُ بِمُحَمَّد(صلى الله عليه وآله) ظُلَمَهَا، وَكَشَفَ عَنِ الْقُلُوبِ بُهَمَهَا، وَجَلَى عَنِ الأَبْصَارِ غُمَمَهَا وَقَامَ فِي النَّاسِ بِالْهِدَايةِ، وَأَنْقَذَهُمْ مِنَ الْغَوَايةِ، وَبَصَّرَهُمْ مِنَ الْعَمَاية؛ خداي متعال بهوسيلة محمد(صلى الله عليه وآله) ظلمتها را به نور تبديل کرد و ابهامها را از دلها زدود و پردههاي تاريکي را از روي چشمها برطرف کرد و به هدايت مردم اقدام نمود و آنان را از گمراهي نجات بخشيد و چشمان نابيناي آنان را بينا فرمود.
رساترین دادخواهی و روشنگری ج1
بخش دوم/فصل چهارم: رسالتهاي پيامبر