صفحه ٢١١

حقيقت، قيدي را به دنبال آن مي‌آورد تا بر مشيت الهي تأکيد کند: خالِدينَ فيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَالأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُريد؛(206) «جاودانه در آن خواهند ماند، تا آسمان‌ها و زمين برپاست؛ مگر آنچه پروردگارت بخواهد. پروردگارت هرچه را بخواهد انجام مى‏دهد».
قرآن با آوردن قيد «إلاّ ما شاء ربُّك» بر اين حقيقت تکيه دارد که گرچه اينان براي هميشه در آتش دوزخ گرفتارند، گمان نکنيد که ديگر خواست خدا هم در اين ميان نقشي ندارد و خداوند به اين کار مجبور شده و کاري از او ساخته نيست؛ بلکه خواست خداست که اينان هميشه گرفتار باشند و اين واقعيت، خارج از مشيت الهي نيست. خلود بهشتيان نيز به خواست خداست و هيچ‌چيز نمي‌تواند مانع خواست الهي شود؛ چنان‌که قرآن کريم مي‌فرمايد: وَأَمَّا الَّذينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدينَ فيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَالأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيرَ مَجْذُوذ؛(207) «اما آنها كه خوشبخت و سعادتمند شدند، جاودانه در بهشت خواهند ماند، تا آسمان‌ها و زمين برپاست؛ مگر آنچه پروردگارت بخواهد؛ بخششى است قطع‌نشدنى».
قرآن تأکيد مي‌کند که ما به‌هيچ‌وجه خدا را دست‌بسته ندانيم. حتي آنجا که ما گمان مي‌کنيم قضاي حتمي است، و علت تامه موجود است و هيچ گريزي از آن نيست، نبايد از اين حقيقت غافل باشيم که اگر خدا بخواهد، همة عوامل ديگر را بر هم مي‌زند. بنابراين ما در هيچ حالي نبايد گمان کنيم که خدا دست‌بسته است و ديگر نمي‌تواند تغييري ايجاد کند. خداي دست‌بسته که ديگر خدا نيست! اين وابستگي به