صفحه ٢٠٢

مي‌شود عالم از اجزاي ريزي به نام اتم تشکيل شده است که خود از ذراتي به نام الکترون و پروتون سامان يافته‌اند؛ اما الکترون و پروتون رؤيت‌پذير نيستند و تنها با دستگاه‌هايي دقيق، مي‌توان مسير الکترون را نشان داد؛ بااين‌حال ايشان با ادله‌اي علمي وجود آنها را اثبات مي‌کنند.
به‌هرحال ما به خاطر انسي که با تغييرات مادي داريم، گمان مي‌کنيم که غير از اين امکان ندارد؛ اما برهان مي‌گويد صنع و خلق از عدم امکان دارد و خلق خدا از اين قبيل است. خدا تنها با ارادة خويش هرچه را بخواهد ايجاد مي‌کند و به هيچ‌چيز و هيچ‌کسي نيازمند نيست؛ چنان‌که قرآن کريم مي‌فرمايد: إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون؛(194) «فرمان او چنين است كه هرگاه چيزى را اراده كند، تنها به آن مى‏گويد: موجود باش! آن نيز بى‏درنگ موجود مى‏شود».
بنابراين سخن حضرت زهرا(عليها السلام) بدين‌معناست که خداوند مجموع اين عالم را تنها با ارادة خويش آفريد و نياز به چيزي ديگر نداشت. البته معناي اين سخن آن نيست که خداوند همة اشياي عالم را، به نحو استغراق افرادي بدون مادة قبلي آفريده است، به‌گونه‌اي‌که هر فردي بدون مادة قبلي خلق شده باشد؛ بلکه هر‌يک از اشياي اين عالم، ماده براي پيدايش شيء ديگري است و همان‌گونه که گذشت، قرآن بر اين معنا تصريح دارد و حضرت نيز در مقام نفي اين معنا نيست. سخن حضرت در مقام نفي اين توهم است که ما در عالم سه نوع موجود داريم:
يکي ماده‌اي است که به ايجادکننده نيازي ندارد و واجب‌الوجود است. گرچه به اين معنا تصريح نکنند، لازمة سخن اين متوهمان، همين است؛