انبياي الهي آنچنان در راه نشان دادن مسير حق تلاش کردند که هر طالب حقي بهآساني ميتوانست حقيقت را دريابد و در آغوش آن آرام گيرد؛ اما عدهاي اين آب زلال را گلآلود، و با شبهات و بدعتهاي ناروا دين حق را تحريف کردند. قرآن کريم اين عمل آنان را بسيار سرزنش کرده، ميفرمايد:
فَوَيلٌ لِلَّذينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيديهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَليلا فَوَيلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيديهِمْ وَوَيلٌ لَهُمْ مِمَّا يكْسِبُون؛(294) پس واى بر آنها كه کتابي با دست خود مىنويسند، سپس مىگويند اين، ازطرف خداست، تا آن را به بهاى كمى بفروشند. پس واى بر آنها به سبب آنچه با دست خود نوشتند و واى بر آنان به خاطر آنچه از اين راه به دست مىآورند.
پس بر اساس ديدگاه قرآن کريم، سير اختلافاتي که در دين پديد آمده از وحدت به کثرت بوده است؛ بدينمعنا که نخست يک دين وجود داشته و سپس در آن اختلاف پديد آمده است. پس آن دين چند فرقه شده و سپس هريک از اين فرقهها بهصورت تصاعد هندسي تکثير يافتهاند تا اينکه يک دين گاه هزار فرقه شده است. قرآن اين کثرت را عمدي ميداند و معتقد است کساني نميخواستند که دين حق بهدرستي شناخته شود؛ زيرا با وجود دين حق، منافع آنها تأمين نميشده است. زهراي مرضيه(عليها السلام) ميفرمايند هنگامي که پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) مبعوث شدند، ديدند که فرقهها و اديان فراواني وجود دارند که همه دچار تحريف شدهاند و هيچيک سالم باقي نماندهاند.
رساترین دادخواهی و روشنگری ج1
بخش دوم/فصل سوم: اصالت توحيد و عرضي بودن شرک در دوران حیات بشر