صفحه ٢٨٦

خدا براي جمعيت چندنفري خانوادة خويش خداپرستي و توحيد را تبليغ کند، اين تعداد محدود که به‌تازگي پا به عالم هستي گذارده‌اند همان روش پدر خويش را دنبال کنند. قرآن نيز به همين مطلب قايل است:
كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرينَ وَمُنْذِرينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَينَ النَّاسِ فيمَا اخْتَلَفُوا فيه فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمْ الْعِلْمُ بَغْيا بَينَهُمْ؛‏(290) مردم يك دسته بودند. پس خداوند، پيامبران را برانگيخت تا مردم را بشارت و بيم دهند، و كتاب آسمانى، كه به‌سوى حق دعوت مى‏كرد، با آنها نازل فرمود تا در ميان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داورى كند. [افراد باايمان، در آن اختلاف نكردند] تنها [گروهى از] كسانى كه كتاب را دريافت كرده بودند، و نشانه‏هاى روشن به آنها رسيده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگرى، در آن اختلاف كردند.
همچنين در روايات آمده است: إِنَّهُ كَانُوا قَبْلَ نُوحٍ أُمَّةً وَاحِدَةً عَلَى فِطْرَةِ اللَّه‏؛(291) «همة انسان‌هاي پيش از حضرت نوح(عليه السلام) امتي واحد بر اساس فطرت خدايي بودند». از اين آية قرآن کريم و اين روايت معلوم مي‌شود که انسان‌ها در آغاز وحدت ديني داشته‌اند و به‌تدريج در ميان آنان اختلافاتي پديد آمده است. خداي سبحان پيامبران را مبعوث کرد تا برنامه‌اي براي زندگي بشر ارائه، و راه سعادت را به بشر نشان دهند؛ اما عده‌اي با ناسپاسي قدر اين نعمت الهي را ندانستند و در همين دين