صفحه ١٠٦

مأمن و كسي مي گردد كه در پناه او آرامش و آسايش يابد و از آن سختي ها و گرفتاري ها برهد؛ نظير كودكي كه مدتي از مادر جدا شده و در آن مدت مورد بي مهري و جفا قرار گرفته و گرسنگي و حرمان از آغوش پُرمهر مادر، سخت او را آزرده است، و آن گاه از محلي كه مادرش در آن به سر مي برد، آگاه مي شود و با همة توان مي دود و خود را به مادر مي رساند. وقتي او خود را در دامان پرمهر و عاطفة مادر مي اندازد و مادر دست به سر و رويش مي كشد و او را مي نوازد، همة آن سختي ها و ناراحتي ها را فراموش مي كند و نفس راحتي مي كشد. اين نفس راحت كه به هنگام آسايش در پيِ رنج و سختي كشيده مي شود، در برابر آه كشيدن كه ناشي از گرفتاري و رنج است، قرار دارد و عرب به نفس راحت كه پي درپي و به صورت نواي ممتدي كشيده شود «حنين» مي گويد.
دوستان خدا كه سختي ها و گرفتاري ها و بيش از همه، دوري از محبوب، سخت آنان را آزرده است، به دنبال راهي براي نزديك شدن به محبوبشان مي گردند، و وقتي خود را در جوار محبوب يافتند و دريافتند كه محبوب از آنان راضي و خشنود است، همة آن سختي ها و اضطراب ها فراموششان مي شود و نفس راحتي مي كشند و با همة وجود در جوار محبوب احساس شادماني و آرامش مي كنند. وجود اين حالت در دوستان خدا بسيار جالب، و قابل فهم است، اما آنچه فهميدن و تصورش برايمان دشوار مي نمايد، اين است كه حضرت پس از آنكه از خداوند درخواست مي كنند آرامش و شادماني از انس با خود را به ايشان عنايت كند، از او مي خواهند ايشان را در شمار كساني قرار دهد كه همة عمر را با آه و ناله سپري مي كنند. دربارة درخواست حضرت در جملة وَدَهْرُهُمُ الزَّفْرَةُ وَالأنينُ، در ابتدا به نظر مي رسد منظور آه و ناله هايي است كه دوستان خدا براي گرفتاري ها و سختي ها سر مي دهند و خداوند به جهت تحمل آن گرفتاري ها و رنج هايي كه متحمل شده اند، در قيامت به آنان پاداش عنايت مي كند و آن سختي ها و رنج ها را به بهترين وجه جبران مي گرداند. اين توجيه قابل فهم است؛ چه اينكه وقتي مؤمنان باور