صفحه ٣٢٦

مي کنند و از ديگر سوي به شدت خسته شده اند و ياراي مقاومت ندارند و نزديک است که دستشان از آن تکه سنگ رها شود. در چنين وضعيتي که کسي به ياري شان نمي شتابد، متوجه خداوند مي شوند و از او مي خواهند که آنان را از آن مهلکه نجات دهد.
در گرفتاري ها و مشکلات ديگر زندگي نيز که گاهي آبروي انسان در خطر قرار مي گيرد و يا انسان دچار بيماري مي شود و پزشکان تشخيص مي دهند که بيماري او درماني ندارد، وقتي انسان مضطر و درمانده گشت و اميدش از غير خداوند قطع شد، روزنة اميدي به روي او گشوده مي شود و به خداوند توجه مي يابد و از او درخواست ياري مي کند. خداوند دوست دارد که انسان همواره در زندگي اش به او توجه و اعتصام داشته باشد و حتي هنگامي که اسباب براي او فراهم است، باور داشته باشد که از نياز او به خداوند کاسته نشده است؛ چون خداوند آن اسباب را در اختيار او نهاده است. اگر انسان اين حقيقت را درک کرد و همواره خود را محتاج خداوند ديد، خداوند از هر راهي که خود صلاح بداند نياز او را رفع مي کند و مشکلاتش را برطرف مي کند. مهم تر آنکه دراين صورت انسان گمراه نمي شود: وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ؛(212) «وهرکس به [دين و کتاب] خدا چنگ بزند، به راستي به راه راست هدايت مي شود».
شايسته است که انسان هميشه متوجه خداوند باشد و باور داشته باشد که خداوند همواره او را ياري مي كند؛ باور داشته باشد که وقتي دستش از همه جا قطع شد، خدا نجاتش مي دهد؛ وقتي دشمنان درصدد برآمدند که به او ضربه بزنند و آبروي او را بريزند، خداوند حمايتش مي کند و آبرويش را حفظ مي کند؛ وقتي بيمار شد و هيچ دارويي تأثيري در درمان او نبخشيد، خداوند او را شفا مي دهد. اين باور زمينة اعتصام به خداوند را در انسان فراهم مي آورد و آن گاه انسان در مقام اعتصام به خداوند و در هنگام عرض