صفحه ٢٩٥

دليلي براي توحيد و فطرت خداجوي انسان دانسته اند. بدين معنا كه دست قدرت الهي، فطرت كمال جويي را در انسان قرار داده و اين ميل، انگيزة تلاش، پيشرفت و تكامل را در انسان پديد آورده است؛ اما مقصد تكامل انسان در عالم ممكنات نيست. ازاين رو، انسان هر چقدر هم به امكانات و ثروت محدود دنيا دست يابد، باز سير نمي شود و اگر همة مرزهاي عالم ممكنات را درنوردد، عطش كمال جويي و تعالي خواهي او فرونمي نشيند. نقطه نهايي تعالي و تكامل انسان قرب الهي است و با رسيدن به آن انسان به كمال مطلوب خود دست مي يابد و به آرامش ابدي و پايدار مي رسد.
امام سجادعليه السلام) مي فرمايد: لاتَسْكُنُ النُّفوُسُ إِلاَّ عِنْدَ رُؤْياكَ؛ «نفوس جز با ديدار تو آرامش و سكونت نمي يابند». يعني هدف غايي انسان رؤيت خدا و لقاءالله و رسيدن به مرحله اي است كه هيچ حجاب و حائلي بين انسان و خدا نباشد. اين همان مقصدي است كه انسان براي نيل بدان آفريده شده است، و وقتي به اين مقصد رسيد، قرار مي گيرد و آرامش مي يابد. البته چون انسان ها ظرفيت هاي وجودي متفاوتي دارند، مراتب بهره مندي آنها از قرب و لقاي الهي متفاوت است و همه دراين زمينه مشترك اند كه با رسيدن به لقاي الهي و كمال متناسب با ظرف وجودي شان به هدف و مقصد ابدي خويش دست يافته اند.