صفحه ٢٩٤

در مقابل حالت اضطراب، حالت اطمينان و آرامش قرار دارد كه از مقولة شناخت نيست و از حالات احساسي به شمار مي آيد. در مباحث روان شناختي، حصول آرامش را آرمان روان شناسان معرفي كرده اند. با توجه به آنكه امروزه اضطراب و ناآرامي بزرگ ترين درد بشر شناخته شده است، داروهاي آرامش بخش جزو پر مصرف ترين و گران ترين داروها هستند و به ويژه در غرب بيشترين كلينيك ها براي معالجة اضطراب ها و نگراني هاست؛ اما چون آنان به داروي اصلي و عامل اساسي رفع اضطراب پي  نبرده اند، داروهاي آرامش بخشي كه ساخته اند تخديركننده است و كارشان تضعيف فهم و درك و احساس انسان است، و درنتيجه به بيمار احساس بي خيالي دست مي دهد. آنچه براي انسان لذت بخش و مطلوب است، داشتن فهم و درك قوي تخديرنشده همراه با آرامش است و تنها راه تحصيل آن عمل به نسخة قرآن است كه ياد خدا را برطرف كنندة اضطراب و نگراني، و عامل آرامش بخش معرفي مي كند.
تحصيل آرامش با ذكر خدا نيازمند تحليل فلسفي و روان شناختي است و يكي از تحليل هايي كه دراين باره مي توان بيان كرد اين است كه روح ما همواره فعال و در حال حركت است و نمي تواند آرامش داشته باشد و پيش رونده و تحول خواه است. «روح» هم خانوادة «ريح» به معناي باد است و شايد اين اشتراك به دليل خصلت حركت است كه در هر دو وجود دارد. وقتي مي گويند روح ذاتاً متحرك و پويا و بي قرار است، يعني روح انسان ذاتاً طالب كمال است و تا به نقطة اوج تكامل خويش نرسد، از حركت نمي ايستد. انسان طالب كمال بي نهايت است و تجربه ثابت كرده است كه هيچ چيز محدودي نمي تواند انسان را قانع كند. اگر او به دنبال ثروت و قدرت باشد، حتي اگر كرة زمين در اختيار او قرار گيرد قانع نمي شود و در پي آن است كه راهي به ساير كرات آسماني پيدا كند و آنها را به تصرف خود درآورد.
بزرگان و علما وجود اين ميل كمال جويي و در جست وجوي كمال مطلق بودن را