صفحه ١٥٤

به راستي مالک انسان و همة چيزهايي است که در اختيارش قرار دارد. مالکيت انسان بر چيزهايي که به او تعلق دارند، اعتباري است؛ چه اينکه کساني که به عنوان مولي و ارباب شناخته مي شوند، اعتباراً مالک عبد و بنده شان هستند و دربرابر پولي که مي دهند، اعتباراً مالک آن بنده مي شوند. البته در مالکيت مولي بر خود بنده مسامحه است و درواقع آن مولي، مالک کار و ثمرة فعاليت هاي آن بنده است و حق دارد از او بهره برداري کند، نه اينکه مالک ذات او باشد.
برخي از عبادات چون نماز، حج و روزه براي باور اين حقيقت وضع شده اند که خداوند، مولي و مالک همه چيز است. چه اينکه با اين عبادت هاي خاص، انسان به راستي بندگي خدا را با عملش بروز مي دهد. البته ساير اعمال حسنه و هر کاري که با قصد تقرب خدا انجام گيرد، نيز عبادت او به شمار مي آيد و درنتيجه ترسيم کنندة بندگي انسان دربرابر خداوند خواهد بود. انجام عبادت و بندگي حقيقي خدا با سجده، نماز و يا هر کار نيکي که به قصد قربت انجام پذيرد، متوقف بر آن است که انسان دست كم بداند و باور داشته باشد که در امور و جهاتي حقيقة نيازمند خداست. البته انسان ها نوعاً خيلي دير به اين حقيقت باور پيدا مي کنند که همه چيز از آنِ خداست و آنان از خود چيزي ندارند؛ چنان که خداوند از قول قارون نقل مي کند که مي گفت من با علم خود اين ثروت کلان را فراهم ساخته ام:
قَالَ إِنَّمَا أُ وتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي أ وَلَمْ يَعْلَمْ أ نَّ اللَّهَ قَدْ أ هْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَ شَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وأَ كْثَرُ جَمْعًا وَلا يُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُون؛(97) «گفت: همانا آنچه به من داده شده بنابر دانشي است كه نزد من است. آيا ندانست که خدا پيش از او نسل هايي را نابود کرد که نيرويشان از او فزون تر و فراهم آوردنشان [از مال دنيا] از او بيشتر بود؟و