صفحه ١٢٧

كسي كه دستش از اعمال صالح، خالي است و در عوض، آلودگي ها، عصيان و غفلت سراپاي وجود او را فراگرفته است، نمي تواند انتظار داشته باشد كه خداوند او را دوست داشته باشد و با نظر رحمت به او بنگرد. ازاين رو، از خداوند مي خواهد كه با عدلش با او رفتار نكند و از رفتار زشت او درگذرد و با عطوفت و مهر به او بنگرد؛ يعني خدايا، من محتاج لطف و كرم تو هستم و اگر لطف و كرمت شامل حالم نشود، بيچاره و بدبخت مي گردم؛ چنان كه وقتي مريضي، گوشه اي افتاده و در شرف مرگ است، ديگران به كمك او مي شتابند. در آن شرايط خاص كسي به رفتار زشتي كه او داشته و دشمني كه در حقش كرده، نمي انديشد و در فكر تلافي و انتقام برنمي آيد، بلكه در صدد كمك به او برمي آيد. ما نيز از خداوند درخواست مي كنيم كه به عيب ها و گناهانمان ننگرد و با عنايت و لطف به ما نظر كند و روي از ما برنگرداند.