صفحه ١٢١

درحالي كه انسان مي تواند با محبت به خداوند و ارتباط با او و بهره گيري از عنايات و الطافش به عالي ترين مقامات نائل شود و لذت واقعي را در انس به خداوند و ياد او بيابد، اما برخي عمري را در غفلت و گمراهي سپري مي سازند؛ به جاي اينكه قدم در راه خدا نهند و مرحله به مرحله به كمال و تعالي نزديك گردند، خود را به چيزهايي مشغول مي سازند كه آنان را از خداوند دور مي كند و با هر قدمي كه برمي دارند و هر انديشه اي كه به ذهنشان راه مي يابد، حجاب بين خود با خدا را گسترده تر مي سازند و بيشتر در وادي غفلت و گمراهي غوطه ور مي گردند. بي ترديد اگر اين دسته دريابند كه دوستان خدا به چه مراحلي از تعالي و كمال رسيده اند و به چه لذت هايي دست يافته اند كه تصورش براي ما دشوار است، بر عمر بر باد رفته شان، سخت پشيمان خواهند شد. قلبي كه مي تواند جلوه گاه نور خدا و عشق به او شود، نسزد كه صرف امور پوچ و گاهي صرف كارهاي حرام گردد و باعث شود انسان در دنيا از فيوضات رحماني و عنايات الهي محروم گردد و در آخرت به عذاب ابدي گرفتار شود.
به هر حال، براي اينكه ما دست كم درك مبهمي از مسائل معنوي و ارتباطات خداوند با بندگان خاصش داشته باشيم، بايد از تعابيري كه در دعاها و مناجات ها و ازجمله اين مناجات آمده و در آنها به انوار و تجليات الهي اشاره شده، استفاده كنيم. بنگريم كه آن چه نوري است كه وقتي خداوند در دل دوستانش مي تاباند، آنان را بي تاب مي سازد و چنان لذتي را در كام جانشان مي نشاند كه براي درك لحظه اي از آن حاضرند همة عمر به انتظار بنشينند؛ چنان كه مجنون از شب تا صبح منتظر مي ماند تا برقي از خانة ليلي بجهد و او را سرشار از لذت و سرور سازد. دربارة مرحوم كلباسي، از بزرگان و علماي اصفهان، آمده است كه ايشان همة شب ها را احيا مي گرفت تا شب قدر را درك كند؛ چون او از شب قدر نوري را دريافته و در آن شب انسي با خدا برقرار كرده بود كه حاضر بود همة شب ها را نخوابد تا آن نور را