صفحه ٩٩

درنهايت خليفة وقت ابوذر را به ربذه ـ سرزميني که ابوذر از آن نفرت داشت؛ چراکه پيش از اسلام آوردن در آنجا بود(85) تبعید کرد. در هنگام تبعيد ابوذر نيز، اميرالمؤمنين به همراه فرزندان خود امام حسن و امام حسین(عليهم السلام) براي مشایعت او آمدند. اين در حالي بود که خلیفة وقت، ابوذر را به‌منزلة شخصي خاطي از مدينه بيرون مي‌کرد. اميرالمؤمنين علي(عليه السلام) به او فرمود:
اي اباذر! به‌راستي تو تنها براي خداوند سبحان خشم گرفتي. پس به همان کسي اميد داشته باش که براي او خشم گرفته‏اي. اين مردم از تو براي دنياي خويش هراسيدند؛ اما تو از کارهاي ايشان بر دين خود هراسناک شدي و از‌اين‌رو آنها تو را از پيرامون خويش راندند و به بلايت گرفتار آوردند. به ‌خدا سوگند اگر همة آسمان‌ها و زمين به روي بنده‏اش بسته باشد و آن بنده تقواي خدا را پيشه کند، خداوند براي او گشايشي مقرر فرمايد. پس مباد چيزي جز حق و راستي تو را به انس و همدمي گيرد و جز باطل و نادرستي به هراست افکند.(86)
بنابراین گاهی ممکن است شخصیتي بزرگ به سبب شرایطي خاص وظیفه نداشته باشد سخني را مطرح کند؛ اما سکوت او به معناي جواز سکوت ديگران نيست و آنها باید وظیفة خويش را انجام دهند و امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر کنند. ما باید اين حقيقت را درک کنيم که چرا اميرالمؤمنين علی(عليه السلام) مانند حضرت زهرا(عليها السلام) اقدام نکرد. آري، اگر