البته پيامبران، «بشير» هم هستند و در ایجاد شوق و محبت خداوند در دلها که از اهداف اساسیِ ایشان است، بسیار تلاش نمودهاند، اما هيچگاه وصف بشير بهصورت مطلق برای پيامبران استعمال نشده است. بهعنوان مثال، در جایی از قرآن نمیبینیم که خداوند فرموده باشد: إن من أمة إلاّ خلا فيها بشير. اين امر بیانگر آن حقیقت است که انسان از احتمال خطر، بيشتر متأثر ميگردد تا اميد به منفعت. البته عامل حرکتِ اختياريِ انسان، هم میتواند جلب منفعت باشد، هم دفع ضرر؛ اما دفع ضرر، عامل قويتر و عامتری است. همة انسانها از کوچک و بزرگ، مرد و زن، فقير و غني، به هنگام احساس خطر دقت بیشتری به خرج داده، حسابشدهتر عمل مینمایند، اما تأثیر احتمالِ جلبِ منفعت، چنین عمومیتی نداشته، برای برخی انگيزهساز است و براي برخی نه. ازاينرو، در آموزههاي اسلامي و تربيت دینی همواره به رعایت تقوا تأکید شده است.
تقوا از مادة «وقاية» به معناي حفظ خویش از خطر است.(596) اساساً مفهوم حفظ در جايي استعمال ميگردد که انسان از ناحیة کسی یا چیزی احساس خطر کند. گويا خوف و خشيت در معناي تقوا تضمين شده است. ازاینرو، در ترجمة آیاتی مانند وَاتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيئاً وَلا يُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَلا يُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَلا هُمْ يُنْصَرُون؛(597) «و از آن روز بترسيد كه كسى مجازات ديگرى را نمىپذيرد و نه از او شفاعت پذيرفته مىشود و نه غرامت قبول خواهد شد و نه يارى مىشوند»، از واژة ترس استفاده کرده، بر آن تأکید بيشتری مینماییم و معمولاً عبارت «تقوای الهی» را به
رساترین دادخواهی و روشنگری ج1
بخش سوم/ فصل دوم: فهرستي از اسرار معارف کلي قرآن