صفحه ٥٥٩

هنگامی قيد و بند را مي‌پذيرد که احساس کند بدون پذیرش آن، خطر بزرگي تهديدش مي‌کند. به تعبیر دیگر، بزرگ‌ترين عامل حرکت انسان به‌خصوص در پذيرفتن محدوديت، خوف از خطر است. حتي احتمال وجود منفعت، به اندازة ترس از ضرر و خطر، انسان را وادار به پذيرفتن حد و مرز نمي‌کند. معمولاً هریک از ما این مسئله را تجربه کرده و تأثیر خوف از ضرر را در کنترل رفتارهای خویش دیده‌ایم. اگر خبر داده شود که در دوردست، احتمال تقسیم اموالی به‌صورت رایگان وجود دارد، چه تعداد حاضرند که این سختی را به جان خریده، با صرف هزینه و تحمل رنج سفر، به جایی بروند که شاید ـ آن‌هم شايد منفعتی عاید آنها گردد؟ این حالت را مقایسه کنید با زمانی که انسان احتمال دهد با قدم گذاشتن در مسیری، جان او بیهوده و بدون تحصیل منفعتی ـ که ارزش آن را داشته باشد به خطر افتاده، به مرگ او منتهی می‌شود. در این حالت، حتی اگر به مرگ نيز يقين نداشته باشد و فقط احتمال حقیقی بودن چنین خطرِ بیهوده‌ای را بدهد، هرگز بدان مسیر قدم نمي‌گذارد و اگر محدودیتی برای وی داشته باشد، مسیر خود را تغییر می‌دهد. ازاين‌رو، روش انبيا در ايجاد انگيزه براي اطاعت انسان‌ها از خدای متعال، بيشتر توجه دادن به خطرها بوده است. به‌عبارت‌ديگر، روش انبيا بيشتر اِنذار و هشدار نسبت به خطرهایی است که انسان‌ها را تهدید می‌کند؛ خواه خطرهای دنیوی، همچون عذاب‌هایی که به سبب برخی از اعمال در دنیا نازل می‌گردد، باشد و خواه خطرهای اُخروی که بسیار شدیدتر و بادوام‌‌تر از عذاب‌های دنیوی است. ازاین‌رو، يکي از اسماي عام پيامبران الهی، «نذير» و به ‌معناي «انذارکننده» است. قرآن مي‌فرمايد: إِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خلا فِيهَا نَذِير؛(595) «ما براي هر امتي پيامبر هشداردهنده‌اي فرستاديم [که خطرها را گوشزد مي‌کرد]».