آخر که گذاشته ميشود، کار پايان مييابد و همة هستي آن ساختمان مشخص ميشود. اينها نمونهاي از مراحل تقدير عيني است.
در هنگامة خلقت انسان نيز چنين مراحلي پيموده شده است. خداي عالم ميداند انسان در کرة خورشيد نميتواند زندگي کند، بلکه بايد سيارهاي با شرايط زمين براي حيات او مهيا شود. ازاينرو ميفرمايد: إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَة؛(277) «من در زمين جانشيني قرار خواهم داد». اين مرحله، تقدير علمي است. با فراهم شدن شرايط حيات بر روي کرة زمين، مرحلة دوم تقدير آغاز ميشود. در اين مرحله به فرشتگان دستور داده ميشود که پيکر آدم را بسازند: وَإِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون؛(278) «و به ياد آور هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشرى را از گل خشكيدهاى كه از گل بدبويى گرفته شده، مىآفرينم».
مراحل پاياني اين آفرينش، يعني هنگامي که روح در بدن دميده شد، مرحله امضاي آن است: فَإِذا سَوَّيتُهُ وَنَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ؛(279) «هنگامى كه كار آن را به پايان رساندم، و در او از روح خود دميدم، همگى براى او سجده كنيد».
تعبير «سَوَّاه» اشاره به اتمام مرحلة خلقت جسماني او، يعني اموري همچون شکل و رنگ است که در اين مرحله کاملاً تسويه و هموار ميشود و با دميدن روح مرحلة امضا فراميرسد. «امضا» به معناي «گذراندن» است و هنگامي که امضا صورت گيرد و قلم روي کاغذ گذاشته شود، ديگر کار به پايان رسيده است. مرحله پايان عمل را امضا گويند.
رساترین دادخواهی و روشنگری ج1
بخش دوم/فصل دوم: فلسفه نبوت