مراحل احتياج ندارد تا لازم باشد که هرکدام در زماني انجام گيرد. اصولاً زمان در کارهاي خدا دخالتي ندارد. ما هستيم که به خاطر ضعف وجودي، نيازمنديم که بهتدريج بينديشيم، با ديگران مشورت کنيم تا طرحي را بريزيم و سپس نقشة عملياتي آن را آماده کنيم. اگر امکان داشت همة اين مراحل را در يک آن تصور کنيم، ديگر به زمان نياز نداشتيم. بههرحال اين مراحل ازنظر عقلي بر هم مترتباند؛ يعني اگر در يک آن نيز همة اين مراحل را ميتوانستيم تصور کنيم، باز اينها تقدم و تأخر داشتند؛ چراکه غير از تقدم و تأخر زماني، تقدم و تأخرهاي ديگري نيز در كارند. براي نمونه وقتي کليد را با دست در قفل ميچرخانيم، دست و کليد باهم حرکت ميکنند؛ اما دست است که کليد را به حرکت درميآورد. پس حرکت دست تقدم وجودي بر حرکت کليد دارد.
با اين اوصاف، مرحلة اول در هر كاري، مرحلة علم است. اين معنا را در کار خدا «تقدير علمي» گويند؛ يعني خداي تعالي نيز در عالم علم خود، اشيا را اندازهگيري ميکند که چه چيزي بايد كجا واقع شود؛ چقدر زمان ميخواهد؛ حجمش بايد چقدر باشد؛ با چه چيزهايي بايد ارتباط داشته باشد و... . اين نوعي اندازهگيري است، اما در عالم علم. وقتي نقشة اجرايي تهيه، و عمل آغاز شد، اين بخش کار نيز مراحلي دارد که آن را «تقدير عيني» گويند. در مثال طرح ساختماني، هنگامي که همة نقشهها تهيه ميشوند، کار ساخت را آغاز ميکنند. نخست پيِ ساختمان ريخته ميشود و بهتدريج بخشهاي مختلف ساختمان شکل ميگيرد. تا زماني که وارد ميدان عمل نشدهاند، چيزي از ساختمان تحققي ندارد؛ اما بهتدريج که اسکلت آن نمايان ميگردد تا حد بسياري معلوم ميشود که اين ساختمان چه ويژگيهايي خواهد داشت. سرانجام آجر
رساترین دادخواهی و روشنگری ج1
بخش دوم/فصل دوم: فلسفه نبوت