صفحه ٢٦٠

آفرينش پيغمبر، نور بوده است؛ بدين‌معنا که خدا نوري را آفريد که سپس پيغمبر را از آن بيافريند، و همان‌گونه که خاک خودش نه چيزي مي‌فهمد و نه ارزش درخور توجهي دارد، آن نور نيز گرچه از خاک بهتر بود، کمال، قدرت و شعوري نداشت. اگر با اين تصور بخواهيم در بين موجودات مادي ارزش‌گذاري کنيم، بايد بگوييم خاک در پست‌ترين مراتب است؛ آتش در مرتبه‌اي بالاتر است و کمي بالاتر نيز نور قرار دارد. وقتي مي‌گوييم انسان از خاک آفريده شده است، بدين‌معنا نيست که خاک همة کمالات انساني را دارد، بلکه انسان بايد به‌تدريج آن کمالات را به ‌دست آورد. همچنين وقتي مي‌گوييم ابليس از آتش خلق شده است، بدين‌معنا نيست که آتش همة کمالات را دارد؛ اما به جهت بالاتر بودن از خاک، موجودي که از آتش خلق شده است ويژگي‌هايي دارد که موجود خاکي فاقد آنهاست. براي نمونه نور با سرعت بسيار حرکت مي‌کند. وقتي مي‌گويند پيغمبر از نور آفريده شده، ممکن است اين تصور به ذهن آيد كه گرچه آن نور از خاک و آتش بالاتر و از نورهاي اين عالم پرنورتر و لطيف‌تر است، کمالي نداشته است. اين نور آفريده شده بود تا بعدها وجود پيامبر و ائمة اطهار(عليهم السلام) از آن خلق شوند. همان‌گونه که خاک و آتش، ماده‌اي‌ ابتدايي‌اند و به موجودي که از آنها خلق مي‌شود کمالي نمي‌بخشند و تنها آتش اندکي شريف‌تر است، اين نور نيز گرچه شريف‌تر از خاک و آتش است، صرفاً ماده‌اي ابتدايي است. خدا به پيامبر و امامان افتخار داده و منشأ وجودشان را چيزي بهتر از خاک قرار داده است!
بااين‌همه هنگامي که به اوصاف اين نور در روايات دقت مي‌كنيم، درمي‌يابيم که آن نور، حقيقتي بالاتر از ماده‌اي ابتدايي و نوري ساده دارد. ازاین‌رو به برخی از روایات پرشماری که در کتب مختلف شيعه و سني دربارة حقیقت این نور وارد شده‌اند اشاره مي‌کنيم.