وَإِنَّكَ لَتَهْدي إِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ؛(262) و همانگونه [كه بر پيامبران پيشين وحى فرستاديم] بر تو نيز روحى را به فرمان خود وحى كرديم. تو پيش از اين نمىدانستى كتاب و ايمان چيست؛ ولى ما آن را نورى قرار داديم كه بهوسيلة آن هركس از بندگان خويش را بخواهيم هدايت مىكنيم؛ و همانا تو بهسوى راه راست هدايت مىكنى.
همچنين در سورة ضحي ميخوانيم: أَلَمْ يَجِدْكَ يَتيماً فَآوى * وَوَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدى؛(263) «آيا او تو را يتيم نيافت و پناه داد؟! و تو را گمشده يافت و هدايت كرد». نيز در سورة شرح آمده است: أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَك * وَوَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَك * الَّذي أَنْقَضَ ظَهْرَك * وَرَفَعْنا لَكَ ذِكْرَك؛(264) «آيا ما سينة تو را گشاده نساختيم، و بار سنگين تو را از تو برنداشتيم؛ همان بارى كه سخت بر پشت تو سنگينى مىكرد؟ و آوازة تو را بلند ساختيم».
همة اين امور در اين عالم در ظرف زماني ويژهاي روي دادند. حال وجود مقدس نبي مکرم اسلام(صلى الله عليه وآله) که بهتدريج در اين عالم رشد کرد و به رسالت مبعوث شد، چه نسبتي با آن نوري دارد که پيش از اين عالم آفريده شده، همة خيرات عالم از آن نشئت گرفتهاند و درواقع هدف اصلي آفرينش بوده است؟
در نگاه سطحي ممکن است تصور شود که همانگونه که خاک مبدأ آفرينش بدن ماست، وقتي هم خدا ميفرمايد: نور پيغمبر را پيش از عالم خلق کرديم، يعني مبدأ
رساترین دادخواهی و روشنگری ج1
بخش دوم/فصل اول: برگزيده خدا