عاجز است. آنچه اندکي انسان را آرام ميکند، اين است که خداي سبحان خودش را نيز نور معرفي کرده است: اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْض؛(253) «الله نور آسمانها و زمين است».
قطعاً ميدانيم که خداوند تبارکوتعالي نور حسي نبوده، تجزيهپذير نيست. نور مادي از هفت رنگ ترکيب يافته و به ذرات بسيار ريز تجزيهپذير است. هر چقدر نور حسي را بزرگ فرض کنيم، باز بدينمعناست که بر تعداد امواج آن افزوده شده است؛ اما خداوند نوري است که در عين وحدت و بساطت، از همة مخلوقات بزرگتر است. البته بزرگي او، بزرگي جسماني نيست. ما نور خدا را از نقايص تنزيه کرده، ميگوييم خدا نور است؛ اما نوري که حجم، زمان و مکان ندارد و نيازمند جوهري نيست که به آن قائم باشد. درضمن تجزيهپذير هم نيست و راهي به فهم کنه آن نداريم. ما نهتنها از درک کنه نور خدا، که از درک حقيقت نور رسولالله نيز ناتوانيم. تنها از طريق سخنان پيشوايان معصوم خويش بهاجمال ميفهميم که خداوند چنين مخلوقي هم دارد و بيترديد نوري که نخستين مخلوق خداست و خداوند آن را از نور خود آفريده است، با او سنخيت دارد، نه با انوار مادي و حسي. بنابراين همين اندازه ميتوانيم بگوييم كه آن مخلوق بهقدري پاک است که اگر در اين عالم ماده بخواهيم آن را به چيزي تشبيه کنيم بايد بگوييم مانند نور است؛ و همانطور که روشن شدن هر جسمي در اين عالم نيازمند نور است، همة موجودات اين عالم نيز چنين نيازي به آن موجود دارند. اوست که بايد بر موجودات بتابد تا روشن شوند. از اوصاف روز قيامت اين است که زمين به نور خدا روشن ميشود: وَأَشْرَقَتِ الأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا؛(254) «و زمين به نور پروردگارش روشن ميشود».
رساترین دادخواهی و روشنگری ج1
بخش دوم/فصل اول: برگزيده خدا