صفحه ١٨٤

خداي تعالي داشته باشد يا انسان بتواند با الفاظي خداوند را آن‌گونه که حق اوست توصيف کند. ادراک حسي خداوند به‌ويژه رؤيت او با چشم محال است و همچنین قوة وهم انسان به‌هيچ‌وجه نمي‌تواند با ساخت صورت يا معنايي وهمي به درک حقيقت او نايل شود و يقيناً موجود ضعيفي چون انسان نمي‌تواند صفتي کامل براي خداوند بي‌همتا بيان کند. بنابراين چشم انسان از ديدن خداوند عاجز، و وهم انسان از تصور ذهني خدا ناتوان، و زبان انسان از وصف حقيقي او قاصر است.
به بيان ديگر حضرت زهرا(عليها السلام) با بيانات خويش روشن ساختند که خداوند اين لطف را در حق بندگان فرموده و به عقل آنها توانايي درکي واضح و روشن از خويش عنايت کرده است؛ اما نکته‌اي وجود دارد که ممکن است ما را به خطا بيندازد و آن نکته به عادتي در وجود ما برمي‌گردد. عادت ما اين است که هرآنچه را مي‌شناسيم، به‌گونه‌اي با حواس خود ارتباط دهيم. حتي معمولاً براي داشتن درکي عقلي از چيزي، نخست مصداقي حسي از آن را با يکي از حواس ظاهري يا باطني درک، سپس آن درک جزئي را تجريد مي‌کنيم و مفهومي کلي و معقول از آن به ‌دست مي‌آوريم. بنابراين معمولاً ادراکات عقلي ما هم به‌گونه‌اي متکي بر حس‌اند؛ به اين معنا که نخست بايد درکي حسي داشته باشيم تا بتوانيم با تجريد و تعميم آن، درکي عقلاني تحصيل کنيم. اينجاست که ممکن است اين توهم پيش آيد که اگر به فرمودة حضرت زهرا(عليها السلام) ما درکي عقلاني از خداوند داريم، بايد پيش‌تر ادراکي حسي يا خيالي از او داشته باشيم تا با تجريد آن، اين ادراک عقلي را به دست آوريم. شايد حضرت براي دفع اين توهم است که به دنبال بيانات مبارک پيشين خويش مي‌فرمايند خداي سبحان نه با حواس که نمونة بارز آن چشم است ـ ادراک‌پذير است و نه با قوة واهمه يا متخيله. منظور از قوة