اعتقادات ماست، به معناي «يگانه دانستن خدا» است. موحد حقیقی کسی است که هم در مقام اعتقاد به توحيد و هم در مقام عمل به آن، خویش را خالص کند، و از شرک دوری جويد. ازاینرو در ادامه به تبيين ارتباط توحید و اخلاص در هر دو مقام ميپردازيم.
اول. اخلاص در اعتقاد به توحيد
بهگونة طبيعي اعتقاد به توحيد، نيازمند شناخت خداست؛ چراکه معرفت به حضرت حق، مقدم بر معرفت به صفات او، ازجمله يگانه بودن اوست. ازاينرو براي داشتن شناختي صحيح از صفات الهي، بايد شناختي صحيح از خداي سبحان داشت.
آموزة توحيد داراي حقيقت و باطني است و ما بايد بکوشيم تا معناي ژرف آن را درک کنيم. ما بايد هم در مقام فکر و اعتقاد، به توحيدي عميق دست يابيم و تنها به فهمي سطحي بسنده نکنيم و هم در مقام عمل، از نفوذ شرک در قلب خويش مراقبت نماييم؛ اما حقيقت اين است که توحيدِ اغلب مؤمنان با گونهاي شرک همراه است. تعجب نکنيد! قرآن کريم ميفرمايد: وَما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَهُمْ مُشْرِكُون؛(147) «و بيشتر آنها كه مدعى ايمان به خدا هستند، مشركاند».
چيزي را خالص گويند که هيچ آميزهاي نداشته باشد. شيء خالص اگر کوچکترين آميزهاي بيابد از خلوص ميافتد؛ اما اين آميختگي مراتبي دارد که اگر خالص را صد فرض کنيم، آميختگي ميتواند از نزديک به صفر تا نزديک به صد باشد. توحيد خالص آن است که هيچ شائبه شرکي در آن نباشد؛ نه در مقام نظر و اعتقاد و نه در مقام