از سرزمين مصر، خداوند براي ايشان منّ و سلوا نازل کرد (حقيقت منّ و سلوا بهدرستي براي ما روشن نيست و مفسران نيز در اين باره اختلاف دارند؛(134) همين اندازه ميدانيم که دو نعمت بسيار مطلوب بودهاند) که نياز غذايي آنها را تأمين ميکرده است. بنياسرائيل بنا بر روش معمول خويش شروع به بهانهگيري کرده، به حضرت موسي(عليه السلام) گفتند ما به اين دو غذا بسنده نميکنيم؛ از خدا بخواه که سير، پياز، عدس و... نيز براي ما فراهم آورد. قرآن کريم به اين داستان اشاره ميفرمايد:
وَإِذْ قُلْتُمْ يا مُوسي لَنْ نَصْبِرَ عَلي طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّکَ يُخْرِج لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَقِثَّائِها وَفُومِها وَعَدَسِها وَبَصَلِها؛(135) و به خاطر بياوريد زماني را که گفتيد: اي موسي! هرگز حاضر نيستيم به يک نوع غذا بسنده کنيم! از خداي خود بخواه که از آنچه بر زمين ميروياند، از سبزيجات و خيار و سير و عدس و پيازش، براي ما فراهم سازد.
تنوع غذاها، خود نعمت افزودهاي است که خداوند به بندگان خويش عطا فرموده است. اين مسئله در ساير امور زندگي انسان نيز جاري است. برخي امور براي انسان در حد ضرورت و نياز کافي است، اما اين امکان هست که او بيش از آنچه نياز دارد از نعمتهاي خدا استفاده کند و لذت بيشتري از نعم الهي ببرد. راه برخورداري از اين امکان، قدرداني از نعمتهاي خداوند است و اين سنتي قطعي و استثناناپذير در تدبير الهي است. قرآن با تعبيراتي که همانند آن کمتر در بيان سنتهاي الهي آمده است،
رساترین دادخواهی و روشنگری ج1
بخش اول/فصل سوم: شکر نعم الهي