صفحه ١٩٧

حق حيات و حفظ نفوس
حق حيات و حفظ نفوس، به طور طبيعى، بر ديگر حقوق انسان ها تقدم دارد. البته بسيارى از مطالبى كه در اين زمينه هست، نيازى به توضيح و تفصيل ندارد؛ ولى براى آن كه نظام اخلاقى اسلام روشن شود، بايد به مهم ترين آن ها فهرستوار اشاره كنيم.
   همه انسان ها موظفند حيات خويش را حفظ كنند و به حيات انسان هاى ديگر تجاوز نكنند. طبعاً در ارتباط با اين حق انسانى، دو ارزش مثبت و منفى بسيار مهم مطرح مى شود كه عبارتند از: ارزش مثبت مربوط به احياى نفوس، و ارزش منفى مربوط به قتل نفس.
   موضوع قتل نفس در آيات بسيارى از قرآن كريم به صورت هاى گوناگون مطرح شده كه مى توان آن ها را بر سه دسته عمده تقسيم كرد:
   يك دسته از اين آيات، در مقام نهى از قتل نفس و بيان عظمت، آثار، عوارض، اقسام و احكام اين گناه است؛ مانند:
(وَ مَا كانَ لِمُؤْمِن اَن يَقْتُلَ مُؤْمِناً اِلاّ خَطَأً وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْريرُ رَقَبَة مُؤْمِنَة وَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ اِلى اَهْلِهِ اِلاّ اَنْ يَصَّدَّقُوا فَاِنْ كانَ مِنْ قَوم عَدُوٍّ لَكُمْ و هُو مُؤْمِنٌ فتَحْرِيرُ رَقَبَة مُؤْمِنَة وَ اِنْ كانَ مِنْ قَوْم بَينَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ اِلى اَهْلِهِ وَ تَحْرِيرُ رَقَبَة مُؤْمِنَة فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ شَهْرِينِ مُتَتابِعَيْنِ تَوْبَةً مِن اللّهِ و كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً * وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِيها و غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ واَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِيماً)(1).
هيچ مؤمنى نبايد مؤمن ديگرى را به قتل رساند مگر آن كه از روى خطا و اشتباه اتفاق بيفتد كه در اين صورت هم بايد بنده مؤمنى را آزاد كند و خونبهاى آن را به اهل و عيال او تسليم كند، مگر آن كه ورثه، ديه را به قاتل ببخشند و اگر مقتول از دشمنان شما (و محارب با شما) باشد، تنها آزاد كردن بنده مؤمن كافى است و اگر از كسانى است كه با شما پيمان دارند، خونبها به اهلش بدهد و بنده مؤمنى آزاد كند و اگر نيافت دو ماه متوالى روزه بگيرد. اين توبه اى است از سوى خداوند، و خداوند دانا و حكيم است. و هر كس مؤمنى را عمداً بكشد، كيفرش آتش جهنم خواهد بود كه در آن براى هميشه عذاب شود، خدا بر او خشم و لعن كند و عذابى هولناك برايش مهيا سازد.