صفحه ٦٢

آميختگىِ احكام حقوقى و اخلاقى در قرآن
در قرآن كريم، احكام اخلاقى و حقوقى، آميخته با هم بيان شده اند، به ويژه در مورد روابط خانوادگى و مسائل زناشويى، و تقريباً در همه مواردى كه احكام حقوقى بيان شده، احكام اخلاقى هم ذكر شده است. علت اين آميختگى، آن است كه از يك سو، احكام حقوقى نمى توانند به تنهايى سعادت و كمال انسان را تضمين كنند و از سوى ديگر، هدف اصلىِ قرآن، از بيان احكام حقوقى، تنها وضع قانون به منظور تنظيم روابط اجتماعى نيست، بلكه هدف بالاترى را دنبال مى كند و آن، دست يابى انسان ها به كمالات معنوى و اخلاقى است؛ بلكه اهداف اخلاقىِ قرآن، بر اهداف حقوقى اش حاكم است.
   آميختگىِ اخلاق و حقوق، در قرآن، ويژگىِ مثبتى است كه تأثيرى عميق در زندگى اجتماعى دارد؛ زيرا اگر مردم تربيت اخلاقى و معنوى نداشته باشند، اجراى قانون خشك حقوقى، كارى دشوار و نيازمند دستگاه ادارىِ وسيعى است كه بتواند به همه كارهاى مردم رسيدگى كند.
   در جامعه اى كه از تربيت و ارزش هاى اخلاقى محروم است، افراد به آسانى از قانون و مقررات اجتماعى تخلف مى كنند و قانون شكنى رايج و فراوان خواهد بود. طبيعى است كه در اين صورت، دستگاه هاى قضايى و ادارىِ بسيار نيرومند و گسترده اى لازم است تا بتوانند به اين همه تخلفات رسيدگى كنند.
   از سوى ديگر، خود مجريان كه مى خواهند به اين تخلفات رسيدگى كنند، اگر شايستگىِ اخلاقى نداشته باشند، خود، مرتكب تخلفات بالاتر و پيچيده ترى مى شوند كه بردى وسيع تر و آثارى زيان بارتر براى جامعه دارد و براى تخلفات آن ها نيز بايد دستگاه بازرسى قرار داد تا ناظر بر اعمال آنان باشند. و اگر بازرسان نيز تخلف كنند، دادگاه عالىِ ديگرى براى رسيدگى به تخلف اينان لازم است و سرانجام، كار به جاى مطمئنى نمى رسد مگر آن كه به افراد وارسته اى، كه خود به خود، در راه درست و به دور از انحراف و تخلف حركت مى كنند، كار خاتمه يابد.
   قانون خشك حقوقى نمى تواند حتى نظم را در زندگىِ مادى و دنيوىِ انسان تأمين كند، بلكه تنها زمانى مى تواند تأثير مطلوب داشته باشد كه نظام اخلاقى، پشتوانه آن باشد. هر قدر پايه هاى اخلاق، در جامعه استوارتر باشد، هم نفوس انسانى در مسير