صفحه ٧١

از وضع حمل، قادر است كودك خود را با شيرى كه در سينه دارد، تغذيه كند و با توجه به خصوصيات روانىِ مادرانه، او را پرورش دهد؛ اما اين گونه كارها از مرد، كه داراى ويژگى هاى جسمانى و روانىِ ديگرى است، بر نمى آيد.
   متقابلا، مرد نيز با توجه به خصوصيات جسمانى و روانىِ خود، مى تواند وظايفى را در مسير تأمين اهداف خانواده بر عهده بگيرد كه زن قادر به انجام آن ها نيست.
   پس تفاوت ارزش مرد و زن، در تأمين اهداف خانواده، به تفاوت ويژگى هاى روحى و جسمى آنان مربوط مى شود و در يك سنجش كلى مى توان گفت كه زن از نظر احساسات و عواطف، معمولا قوى تر است و مرد از نظر تدبير و تعقل. و از آن جا كه محيط خانواده، هم به تدبير نياز دارد و هم به پرورش و تربيت، اين تقسيم كار به شكل طبيعى به وجود مى آيد كه مرد به اداره خانواده و تأمين نيازهاى اقتصادىِ آن بپردازد و زن كه از عشق و احساس به فرزندان خود لبريز است و بيش تر مى تواند آن ها را تحمل كند، پرورش فرزندان را بر عهده گيرد.
   بنابراين، بررسىِ دقيق اخلاق در خانواده و شناخت احكام و ارزش هايى كه اسلام در اين زمينه مطرح كرده است تا حد بسيارى به شناخت خصوصيت هاى جسمى و روحى هر يك از اعضاى خانواده و نقش هاى ويژه اى كه مى توانند ايفا كنند، بستگى دارد.
   اكنون با توجه به آن چه گفته شد، اصول و مبانىِ حاكم بر خانواده را به طور خلاصه، بيان مى كنيم.

مبانىِ حقوقى و اخلاقىِ خانواده در قرآن
1. اصل تأمين نيازهاى جنسى

نخستين عاملى كه زن و مرد را به هم نزديك مى سازد و زندگىِ مشترك و پيوند آن دو را ايجاب مى كند، غريزه جنسى است. مرد نياز جنسى زن را تأمين مى كند و متقابلا، زن هم نياز جنسىِ مرد را برطرف مى سازد و اين نياز متقابل، تا حدود زيادى، پيوند دائمى يا طولانىِ آن دو را سبب مى شود. تأمين اين نياز متقابل، مبنا و اساس بسيارى از احكام خانواده است.