صفحه ٥١

نياز انسان به زندگى اجتماعى
زندگىِ اجتماعى و پيوند زندگى هر فرد با افراد ديگر، چنان كه گفتيم، براى آن است كه نيازهاى مادى و معنوى فرد، در جامعه بهتر تأمين مى شود؛ چرا كه بعضى از نيازهاى انسان، تنها در جامعه برآورده مى شود و در زندگىِ فردى برآوردن آن ها ممكن نيست و بعضى ديگر هم در زندگىِ فردى به شكلى ناقص برآورده شده و در جامعه به طور كامل برطرف خواهد شد. بنابراين، نتيجه مى گيريم كه ارزش و مطلوب بودن زندگى اجتماعى، در برآوردن نيازهاى مادى و معنوىِ افراد آن، ريشه دارد.

گستردگى و تنوع نيازهاى انسان
نياز افراد به يكديگر را مى توان به دو بخش عمده تقسيم كرد:
   1. نياز انسان به ديگران در هستى و پيدايش خويش؛ مانند نياز فرزند به پدر و مادر. البته نمى خواهيم اين نياز را يك نياز اجتماعى تلقى كنيم، بلكه آن را به عنوان پايه اى براى تنظيم روابط اجتماعى و ملاكى براى تعيين ارزش آن ها در نظر مى گيريم؛ يعنى از آن جا كه فرد، در اصل هستىِ خويش نيازمند افراد ديگرى است، ناگزير است به اقتضاى اين نياز، رفتار ويژه اى با آنان داشته باشد.
   2. نياز انسان به ديگران در دوران زندگىِ خويش و پس از آن كه متولد شد.
   نيازهاى نوع دوم، خود به قسمت هاى مختلفى قابل تقسيمند:
   الف) نيازهايى كه فرد، به طور مستقيم، به فرد ديگر دارد؛ يعنى تماس يك انسان با انسان ديگر، خود به خود، اين نوع نيازهاى وى را برطرف مى سازد؛ مثل نيازى كه فرزند به مادر خود دارد. فرزند براى شير خوردن يا نوازش و پرستارى، مستقيماً و بدون واسطه، به مادر خود نياز دارد.
   ب) نيازهايى كه با مساعدت و مشاركت ديگران و به وسيله اشياى ديگرى برطرف مى شوند.