صفحه ٢٠٦

تعابير بعضى از آيات قرآن نشان مى دهد كه اين پندار غلط وجود داشته است، آن جا كه مى فرمايد:
(اِذا بُشِّرَ اَحَدُهُم بِالاُْنْثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَ هُوَ كَظِيمٌ * يَتَوارى مِنَ القَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ اَيُمْسِكُهُ عَلى هُون اَمْ يَدُسُّهُ فِى التُّرابِ اَلاَساءَ ما يَحْكُمُونَ)(1).
   اين آيات مى گويند: همين كه به يكى از آنان خبر مى دادند كه دختردار شده است، صورتش از ناراحتى سياه مى شد و خشم خود را پنهان مى كرد، خودش را مى خورد و جرأت نمى كرد در بين مردم ظاهر شود، بلكه از خبر ناگوارى كه به او داده بودند، از مردم مى گريخت و در اين انديشه فرو مى رفت كه چگونه خود را از اين بلايى كه دامنگيرش شده است برهاند. آيا با تحمل خفّت و شرمندگى نگاهش دارد و يا در خاك دفنش كند و خود را از اين وضع اسفبار برهاند؟ به اين سرشكستگى در جامعه تن دهد و يا خود را از ننگ و عار داشتن دختر رها سازد؟
   بنابراين، اثبات وجود سنت دختركشى و اين كه علت آن، ننگ و عار بى جا و احمقانه عرب جاهلى بوده، براى ما مسلمان ها، با وجود چنين آيات روشنى نيازمند سند و مدرك تاريخى نيست و آيات با صراحت كافى از اين سنت خبر مى دهند.

منشأ پيدايش سنت دختركشى در عرب
درباره اين كه چگونه اين سنت در ميان جامعه عرب به وجود آمده بود، تحليل هاى روان شناختى و جامعه شناختىِ بسيارى ارائه شده كه از تاريخ مى توان شواهدى، هر چند غير يقينى، در تأييد آن ها به دست آورد؛ ولى مى توان گفت كه معروف ترين، مهم ترين و نخستين چيزى كه سبب اين گرايش غلط بوده، اين است كه از يك سو، در جنگ هاى بسيارى كه بين اعراب اتفاق مى افتاد، اكثر اسراى ارتش شكست خورده، كه به دست طرف پيروز گرفتار مى شدند، زنان و دختران بودند. از سوى ديگر، حميّت و غيرت عرب ها از اين كه دختران يا همسرانشان به دست دشمن بيفتند و مورد تجاوز قرار بگيرند، سخت جريحه دار مى شد. اين دو امر، سبب مى شد كه آنان سعى كنند كه از همان ابتدا دخترى نداشته باشند تا اگر در جنگى شكست خوردند، ديگر اين مصيبت كه ناموسشان به دست ديگران بيفتد، دامنشان را نگيرد.